ترجمه
فزون طلبى (و تفاخر) شما را سرگرم كرد.
تا آنجا كه به زیارت مقبرهها رفتید.
چنین نیست (كه مىپندارید) به زودى خواهید فهمید.
باز چنین نیست (كه مىپندارید)، در آینده خواهید دانست.
چنین نیست (كه مىپندارید)، اگر شما (به آخرت) علم یقینى داشتید.
قطعاً دوزخ را مىدیدید.
سپس آن را با عین الیقین مىدیدید.
سپس در آن روز از نعمتها سؤال خواهید شد.
نکته ها
«تكاثر» از «كثرت» به معناى فزونطلبى و فخرفروشى به دیگران به واسطه كثرت اموال و اولاد است.
جلوههاى تكاثر
تكاثر در شرك و چند خدایى. «ءَاَرباب متفرّقون خیرٌ ام اللّه الواحد القهّار»(129) (حضرت یوسف به هم زندانىهاى خود كه مشرك بودند، گفت: آیا ارباب متفرق بهتر است یا خداوند یكتاى قهار؟)
تكاثر در غذا. بنى اسرائیل مىگفتند: ما بر یك نوع غذا صبر نداریم «لن نصبر على طعام واحد» ما خوردنىهاى دیگر همچون پیاز و سیر و عدس و خیار مىخواهیم. «قثائها و فومها و عدسها و بصلها»(130)
تكاثر در عمر. چنان كه بعضى دوست دارند هزار سال عمر كنند. «یَوَدّ احدهم لو یعمّر الف سنة»(131)
تكاثر در مال. قرآن مىفرماید: برخى افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. «الّذى جمع مالاً و عدّده»(132)
تكاثر در مسكن. قرآن در مقام سرزنش بعضى مىفرماید: در دامنه هر كوهى ساختمانهاى بلند بنا مىكنید. «أتبنون بكلّ ریع آیة تعبثون»(133)
تكاثر در شهوت. اسلام براى مسئله جنسى، راه ازدواج را تجویز كرده و بهرهگیرى از همسر را بدون ملامت شمرده: «الا على ازواجهم او ما ملكت ایمانهم فانهم غیر ملومین»(134) و ارضاى شهوت از غیر راه ازدواج را تجاوز دانسته است. «فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون»(135)
«الهاكم» از «لهو» به معناى سرگرم شدن به امور جزئى و ناچیز است كه انسان را از اهداف بلند باز دارد.
«زُرتم» از زیارت و «مقابر» جمع مقبره است.
میان دو قبیله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد، تصمیم گرفتند سرشمارى كنند بعد از زندهها به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نیز به حساب آورند.
حضرت على علیه السلام در خطبه 221 نهج البلاغه، بعد از تلاوت این سوره مطالبى دارند كه ابن ابى الحدید در شرح آن مىگوید: در طول پنجاه سال، بیش از هزار بار این خطبه را خواندهام و عظمت این خطبه به قدرى است كه سزاوار است بهترین گویندگان عرب جمع شوند و این خطبه برایشان تلاوت شود و همه به سجده افتند، همانگونه كه هنگام تلاوت بعضى از آیات قرآن، همه به سجده مىافتند.(136) ما دو جمله از آن خطبه را در اینجا بازگو مىكنیم:
«ابائهم یفخرون» آیا به مقبره پدرانشان افتخار مىكنند؟
«ام بعدید الهلكى یتكاثرون» یا به تعداد معدومین فزونطلبى مىكنند؟
«اجساد خرّت و حركات سكنت» آنان جسدهایى بودند كه متلاشى شدند و متحركهایى بودند كه ساكن شدند.
«و لئن یكونوا عبراً احقّ من ان یكونا مفتخرا» آن جسدها سزاوارترند كه سبب عبرت شوند تا مایه افتخار.
از حضرت على علیه السلام حدیثى نقل شده كه فرمودند: اولین «سوف تعلمون» مربوط به عذاب قبر است و دومى مربوط به عذاب آخرت.(137)
یقین، باور قلبى است كه عمیقتر از دانستن است. مثلا همه مردم مىدانند كه مرده كارى به كسى ندارد ولى حاضر نیستند در كنار مرده بخوابند، ولى مردهشور در كنار مرده به راحتى مىخوابد، زیرا مردم فقط مىدانند ولى مردهشور باور كرده و به یقین رسیده است. راه بدست آوردن یقین عمل به دستورات الهى است، همانگونه كه مردهشور در اثر تكرار عمل به این باور رسیده است.
بر اساس روایات، نشانه یقین، توكل بر خداوند و تسلیم او شدن و راضى بودن به مقدرات او و واگذارى امور به اوست.(138)
یقین درجاتى دارد كه دو مرحلهاش در این سوره آمده و مرحله دیگرش در آیه 95 سوره واقعه آمده است. مراحل یقین عبارتند از: علم الیقین، حق الیقین و عین الیقین. انسان، گاهى از دیدن دود پى به آتش مىبرد كه این علم الیقین است، گاهى خودِ آتش را مىبیند كه عین الیقین است و گاهى دستى بر آتش مىنهد و سوزندگى آن را احساس مىكند كه حق الیقین است.
مراد از دیدن آتش در «لَترونّ الجحیم»، یا دیدن آن در قیامت است و یا دیدن آن با چشم برزخى و مكاشفه در همین دنیا كه این معنا با یقین سازگارتر است.
بر اساس احادیث، مراد از نعمتى كه در قیامت مورد سوال قرار مىگیرد، آب و نان نیست، كه بر خداوند قبیح است از این امور سؤال كند. بلكه مراد نعمت ولایت و رهبرى معصوم است(139) امام رضا علیه السلام فرمود: سؤال از آب و نان و... از مردم قبیح است تا چه رسد به خداوند، بنابراین مراد از سؤال از نعمت، همان نعمت رهبرى معصوم است.(140)
تكاثر تنها در آمار و نفرات جمعیّت نیست، بلكه گاهى در ثروت و فرزند است. «و تكاثر فى الاموال و الاولاد»(141) و لذا در قرآن سفارش شده كه مال و فرزند شما را سرگرم نكند. «لاتلهكم اموالكم و لا اولادكم»(142)
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله به دنبال تلاوت این سوره فرمودند: «تكاثر الاموال جمعها من غیر حقها و منعها من حقها و سدّها فى الاوعیة»(143) گردآورى اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهدارى آنها در صندوقها تكاثر است.
در شعرى منسوب به حضرت علىعلیه السلام آمده است:
یا من بدنیاه اشتغل
قد غرّه طول الامل
الموت یأتى بغتة
والقبر صندوق العمل
پيام ها
1- فزون طلبى و فخرفروشى انسان را به كارهاى بیهوده و عبث مىكشاند. «الهاكم التكاثر»
2- فزونطلبى، عامل غفلت از حساب قیامت است. «الهاكم التكاثر - لتسئلنّ یومئذ عن النعیم»
3- دامنه فزونطلبى تا شمارش مردگان پیش مىرود. «حتى زرتم المقابر»
4- بىخبرى از احوال قیامت، انسان را به انحراف مىكشاند. «الهاكم التكاثر... كلاّ لو تعلمون»
5 - در برابر افكار و رفتار انحرافى باید هشدار را تكرار كرد. «كلاّ - ثمّ كلاّ - كلاّ»
6- از طریق ایمان و یقین انسان مىتواند آینده را ببیند. «لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم»
7- در فرهنگ جاهلى، كمیّت و جمعیّت، تا آنجا ارزش دارد كه حتى مردگان را در شمارش به حساب مىآورند. «حتى زرتم المقابر»
8 - تكاثر و تفاخر، كیفر سختى دارد. «الهاكم التكاثر... لترونّ الجحیم»
9- عاقبت اندیشى مانع فخر فروشى است. «كلاّ سوف تعلمون...»
10- باید براى رسیدن به یقین و شناخت حقایق تلاش كرد تا از خطرات قیامت درامان بود. «لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم»
11- كسانىكه به دنیا سرگرم هستند، هرگز به درجه یقین نمىرسند. «لو تعلمون علم الیقین» (كلمه لو در موارد نشدنى بكار مىرود.)
12- ایمان و یقین، درجاتى دارد. «علم الیقین... عین الیقین»
13- حساب قیامت بر اساس امكاناتى است كه خداوند به هركس داده است و لذا هر كس متفاوت از دیگرى است. «لتسئلنّ یومئذ عن النعیم»