1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 3
تفسير 103. العصر آية 1
Number of verses: 3
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَالْعَصْرِ 1
به عصر سوگند،

ترجمه
به روزگار سوگند.
همانا انسان در خسارت است.
مگر آنان كه ایمان آورده و كارهاى نیك انجام داده و یكدیگر را به حق و استقامت سفارش مى‏كنند.

نکته ها
 در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از یكدیگر این سوره را تلاوت مى‏كردند.(144)
 خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد كرده است. فجر: «والفجر»(145)، صبح: «و الصبح»(146)، روز: «و النّهار»(147)، شب: «و الّیل»(148)، چاشت: «و الضُحى‏»(149)، سحر: «والّیل اذ ادبر»(150) عصر: «و العصر» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد كرده است.
 در حدیثى از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى‏علیه السلام است.(151)
 بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته‏اند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفته‏اند، زیرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسان‏هاست. بعضى مراد از عصر را عصاره هستى یعنى انسان كامل گرفته‏اند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانسته‏اند.(152)
 خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانیّت، بالاترین خسارتهاست. «ان الخاسرین الّذین خسروا انفسهم»(153)
 سفارش دیگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر»
 فخر رازى مى‏گوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشى است كه هر لحظه سرمایه‏اش آب مى‏شود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است.(154)
 با اینكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهمیّت جداگانه بیان شده‏اند. همانگونه كه صبر و استقامت نیز حق است و «تواصوا بالحقّ» شامل آن مى‏شود ولى به خاطر اهمیّت صبر جداگانه آمده است. «تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»
 قرآن در آیه‏اى دیگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مى‏فرماید: «فلو لا فضل اللّه علیكم و رحمته لكنتم من الخاسرین»(155) بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سایه فضل و رحمت الهى حاصل مى‏شود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدایت مى‏شود كه به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح مى‏گردد.
 بازار دنیا
 نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نكته اساسى مى‏رساند كه دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مى‏كنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله»(156) یعنى نفس كشیدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست مى‏دهد و ما نمى‏توانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى كنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از دست ما مى‏رود. لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مى‏كنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مى‏دارند این افراد، عمر فانى را باقى كرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مى‏كنند. این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولاً خریدار آنها خداوندى است كه تمام هستى از اوست.
 ثانیاً اجناس ناچیز را هم مى‏خرد. «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره»(157)
 ثالثاً گران مى‏خرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالدین فیها»(158)
 رابعاً اگر به دنبال انجام كار خوب وبدیم امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مى‏دهد. «لیس للانسان الا ما سعى»(159) یعنى اگر كسى سعى كرد گرچه عملى صورت نگرفت كامیاب مى‏شود.
 خامساً پاداش را چند برابر مى‏دهد. «اضعافاً مضاعفة»(160) به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مى‏دهد و پاداش انفاق‏هاى نیك مثل دانه‏اى است كه هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
 امّا كسانى كه در این بازار، عمر خود را به هوسهاى خود یا دیگران بفروشند و به فكر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین كرده‏اند كه قرآن چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد:
 تجارت بد انجام داده‏اند. «بئسما اشتروا به انفسهم»(161)
 تجارتشان سود ندارد. «فما ربحت تجارتهم»(162)
 زیان كردند. «خسروا انفسهم»(163)
 زیان آشكار كردند. «خسراناً مبیناً»(164)
 در زیان غرق شدند. «لفى خسر»(165)
 در دید این گروه، زرنگ و زیرك كسى است كه بتواند با هر كار و كلام و شیوه‏اى، خواه حق و خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست كند و در جامعه شهرت و محبوبیّتى یا مقام و مدالى كسب كند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مى‏دهند.
 امّا در فرهنگ اسلامى، زیرك كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و آن را رها نكند، براى زندگى ابدى كار كند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.
 امام هادى‏علیه السلام فرمودند: «الدّنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است كه گروهى سود بردند و گروهى زیانكار شدند.(166)


144) تفاسیر نمونه و درّ المنثور.
145) فجر، 1.
146) تكویر، 18.
147) لیل، 2.
148) لیل، 1.
149) ضحى، 1.
150) مدّثر، 33.
151) تفسیر نور الثقلین.
152) تفسیر نمونه.
153) زمر، 15.
154) تفسیر كبیر.
155) بقره، 64.
156) نهج البلاغه، حكمت 74.
157) زلزال، 7.
158) آل عمران، 15.
159) نجم، 39.
160) آل عمران، 130.
161) بقره، 90.
162) بقره، 16.
163) اعراف، 53.
164) نساء، 119.
165) عصر، 2.
166) تحف العقول، كلمات امام هادى.

پيام ها
 1- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد كرده است. پس از عبرت‏هاى آن پند بگیریم. «والعصر»
 2- انسان از هر سو در خسارت است. «لفى خسر»
 3- انسانِ مطلق كه در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. «انّ الانسان لفى خسر»
 4- تنها راه جلوگیرى از خسارت، ایمان و عمل است. «آمنوا و عملوا الصالحات»
 5 - به فكر خود بودن كافى نیست. مؤمن در فكر رشد و تعالى دیگران است. «تواصوا بالحقّ»
 6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است كه سفارش به حق. «بالحقّ - بالصبر»
 7- ایمان بر عمل مقدم است، چنانكه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. «آمنوا و عملوا... و تواصوا»
 8 - بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لفى خسر» (نكره بودن «خُسر» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)
 9- اقامه‏ى حق به استقامت نیاز دارد. «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
 10- جامعه زمانى اصلاح مى‏شود كه همه مردم در امر به معروف و نهى از منكر مشاركت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذیرند. «تواصوا بالحقّ» (كلمه «تواصوا» براى كار طرفینى است)
 11- نجات از خسارت زمانى است كه انسان در صدد انجام تمام كارهاى نیك باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عملوا الصالحات» (كلمه «الصالحات» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)
 12- ایمان باید جامع باشد نه جزئى. ایمان به همه اجزا دین، نه فقط برخى از آن. «الاّ الّذین آمنوا» (ایمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)

Copyright 2015 almubin.com