ترجمه
بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من براى شما وزن و ارزشى قائل نیست (زیرا سابقهى خوبى ندارید). شما حقّ را تكذیب كردهاید و به زودى كیفر تكذیبتان دامن شما را خواهد گرفت.
نکته ها
كلمهى «عَبأ» به معناى وزن و سنگینى است و جملهى «ما یعبأ بكم ربّى» یعنى خداوند براى شما وزن و ارزشى قائل نیست، مگر در سایه دعا و عبادت شما.
كلمهى «دعائكم» دو نوع معنا شده است:
الف: دعا كردن شما به درگاه خداوند، كه همین نالهها و تضرّعها و دعاها سبب عنایت خداوند به شماست. چنانكه در حدیث مىخوانیم: كسى كه اهل دعا باشد، هلاك نمىشود. [362] بعد خداوند از گروه مقابل كه اهل دعا نیستند شكایت مىكند كه شماحقّ را تكذیب كردند و به جاى نیایش به سراغ بتها و هوسها و طاغوتها رفتید وحقّ را تكذیب نمودید كه كیفرتان را خواهید دید.
ب: دعوت خداوند از مردم، زیرا سنّت الهى دعوت از مردم براى پذیرفتن حقّ و اتمام حجّت بر آنان است و اگر این دعوت نباشد؛ «لولا دعائكم» مردم ارزشى ندارند. آنچه آنان را موجود برتر و ارزشمند مىكند، همان پذیرش دعوت خداوند مىباشد، ولى شما دعوت الهى را نپذیرفتید و تكذیب نمودید، پس امید خیرى در شما نیست وبه كیفر عملتان مىرسید.
خداوند در یك جا مىفرماید: «و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لِیعبدون» [363] بشر را براى عبادت آفریدم و در این آیه مىفرماید: اگر دعاى انسان نبود، او ارزشى نداشت، بنابراین دعا روح و مغز عبادت است. چنانكه در روایت مىخوانیم: «الدعاء مُخّ العبادة» [364]
پيام ها
1- تكذیب دین، باعث سقوط ارزش انسان است. «قل ما یعبؤا بكم... فقد كذّبتم»
2- دعا وسیلهى تحصیل ارزشهاست. «ما یعبؤا بكم... لولا دعاؤكم»
3- انسان منهاى هدایت و عبادت ناچیز است. «ما یعبؤا بكم... لولا دعائكم»
4- دعوت به حقّ، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّى لولا دعائكم»
5 - محور هستى معنویات است. «ما یعبؤا بكم... لولا دعائكم» زیرا هستى براى انسان آفریده شده است و انسان براى پذیرشحقّ و عبادت خداوند.
6- انسانِ منهاى هدایت وعبادت، در حقیقت انبیا ودستورات آنان را تكذیب نموده است. «لولا دعائكم فقد كذّبتم»
سیماى سورهى شُعراء
این سوره دویست وبیست وهفت آیه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سورهى بقره، داراى بیشترین آیات است. این سوره به خاطر ستایش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بیهودهگوى، كه در چهار آیهى آخر آن آمده، «شُعراء» نامیده شده و نام دیگر آن «طسم» است.
سرگذشت پیامبرانى همچون حضرت موسى، ابراهیم، نوح، لوط، صالح، هود و شعیبعلیهم السلام، و برخوردهاى لجوجانهى مردم با آنان در این سوره آمده است و در پایان هر داستان مىفرماید: «اِنّ فى ذلك لآیة و ما كان اكثرهم مؤمنین و اِنّ ربّك لهو العزیز الحكیم» لذا این آیه هشت بار تكرار شده تا مایهى دلدارى پیامبر اسلام باشد و به او بگوید از لجاجت مردم مكّه دلهره نداشته باش، زیرا همهى انبیا گرفتار چنین مردمى بودهاند.
آرى تاریخ، بهترین وسیله براى تقویت روحیّه مؤمنین، بالا رفتن بصیرت و صعهى صدر و آیندهنگرى در برابر تهدید دشمنان است. لذا رهبران جامعه باید از تاریخ جامعه آگاه باشند.