ترجمه
و (یهود) آنچه (از افسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ وانس) در عصر سلیمان مىخواندند، پیروى مىكردند وسلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد ولكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر وجادو مىآموختند و(نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت وماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مىآموختند.) وبه هیچكس چیزى نمىآموختند، مگر اینكه قبلاً به او مىگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بكار بستن سحر) كافر نشوید (واز این تعلمیات سوء استفاده نكنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمىتوانند به كسى ضرر برسانند. آنها قسمتهایى را فرا مىگرفتند كه براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مىدانستند هركس خریدار اینگونه متاع باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت وبه راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مىفهمیدند.
نکته ها
آنچه از روایات استفاده مىشود آن است كه حضرت سلیمان علیه السلام براى جلوگیرى از انحراف یا سوء استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمعآورى و نگهدارى كنند. ولى بعد از وفات او گروهى به آن نوشتهها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر [391] در میان مردم شدند. آنان حتّى معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفى كرده و پیامبرى او را منكر شدند. و برخى از بنىاسرائیل نیز به جاى پیروى از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این كار چنان شهرت و گسترش یافت كه یهود زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز سلیمان را ساحرى زبردست مىدانستند و او را به عنوان پیامبر نمىشناختند!
این آیه، گناه و انحراف رها كردن تورات و پیروى از شیاطین سحرآموز را بیان مىكند كه یهود به جاى تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم مىخواندند، پیروى مىكردند. آنان براى توجیه كار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز مىدادند، در حالى كه سلیمان مرد خدا بود و كارش معجزه، و شیاطین در جهت مخالف او و كارشان سحر بود.
علاوه بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگرى نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق كه خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» در میا [392] ن مردم قرار داد كه روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا براى اینكار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. چون انسان تا فرمول تركیبى چیزى را نداند، نمىتواند آنرا خنثى نماید. لذا فرشتهها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را مىآموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مىكردند كه از آن سوء استفاده نكنند ومىگفتند: این كار مایهى فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثى سازى، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن براى مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّى براى جدایى میان مرد و همسرش بكار گرفتند.
قرآن در اینجا نكتهاى را یادآور مىشود كه جاى دقت و تأمل است. مىفرماید: ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرهى قدرت الهى خارج نیست و بدون ارادهى خدا قادر به انجام كارى نیست و به كسى نمىتواند ضررى برساند، ولى از آنجایى كه خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مىتواند اثرات سویى داشته باشد كه از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است.
پيام ها
1- در حكومت حقّ وزمامدارى حاكم الهى نیز همهى مردم اصلاح نمىشوند، گروهى كجروى مىكنند. «واتبعوا ماتتلوا الشیاطین على ملك سلیمان»
2- شیاطین، در حكومت سلیمان نیز بیكار نمىنشینند و پى درپى القاى سوء مىكنند. «ما تتلواالشیاطین على ملك سلیمان»
3- حكومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبیا حكومت داشتهاند. «ملكسلیمان»
4- ساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجیه كار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفى مىكردند. «وما كفر سلیمان»
5 - خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مىكند. «و ما كفر سلیمان»
6- تعلیم وتعلّم واِعمال سحر، در ردیف كفر است. [393] «كفروا یُعلّمون النّاس السحر»
7- براى مقابله با علوم مضرّ وعقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. «ما انزل على الملكین»
8 - در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به كاربردهاى منفى علوم هشدار دهد. «وما یُعلّمان... حتّى یقولا... فلا تكفر»
9- انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى؛ «یعلّمون الناس السحر» و هم الهامات الهى. «وما یعلّمان»
10- فرشتگان نیز مىتوانند معلّم انسانها شوند. «ما یعلّمان ...حتّى یقولا»
11- گاهى علم ودانش، وسیله آزمایش است. «انّما نحن فتنة»
12- تفرقه انداختن میان زن و شوهر، كارى شیاطینى ودر حدّ كفراست. «فلا تكفر فیتعلّمون منهما ما یفرّقون به بین المرء...»
13- دانش وآموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیانآور نیز مىباشد. «یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم»
14- سحر وجادو واقعیّت دارد ودر زندگى انسان مؤثّر است. «یفرّقون به...»
15- ساحر دست به كارهایى مىزند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مىتوان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توكّل و دعا و صدقه از توطئهها نجات یافت. «و ماهم بضارین»
16- ساحران شاید به پول و شهرتى برسند، ولى در قیامت بهرهاى ندارند. «ماله فى الاخرة من خلاق»
17- كسى كه به سراغ تفرقه اندازى و سحر مىرود، انسانیّت خود را از دست مىدهد. «لبئس ما شروا به انفسهم»