ترجمه
درباره (حكمت) هلالهاى ماه از تو سؤال مىكنند، بگو: براى آن است كه مردم اوقات (كارهاى خویش) و زمان حج را بشناسند. (اى پیامبر به آنان بگو:) نیكى آن نیست كه (در حال احرام حج،) از پشت خانهها وارد شوید، بلكه نیكى آن است كه تقوى پیشه كنید و از درها وارد خانهها شوید، از خداى بترسید، باشد كه رستگار شوید.
نکته ها
كلمه «مواقیت» جمع «میقات» به زمان یا مكانى معیّن گفته مىشود كه براى انجام كارى مشخّص شده باشد.
در این آیه ضمن پاسخگویى به سؤال گروهى از مردم كه از پیامبر صلى الله علیه وآله درباره هلال ماه مىپرسیدند، به مواردى اشاره دارد كه با هم آن را بررسى مىكنیم: اى پیامبر! به آنها كه از فایدهى جلوههاى مختلف ماه مىپرسند، بگو: آن تغییراتى كه در ماه پدید مىآید، براى مردم وسیلهى وقت شناسى و تقویم همگانى و طبیعى است. یكى از امتیازات اسلام این است كه برنامههاى خود را با مقیاسهاى طبیعى، عمومى و مجانى طرح مىكند، مثلاً براى تعیین مقدار آب كُر، وَجب را مقیاس قرار مىدهد و یا براى تشخیص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشید را مطرح مىكند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و یا ایام حج، هلال ماه را ملاك قرار داده است.اشكال مختلف ماه نیز، حكم یك نوع تقویم عمومى را دارد كه در اختیار همه است. نیاز به تقویم و تاریخ، لازمهى زندگى اجتماعى است و بهترین وسیله عمومى براى این تقویم همین است كه افراد اعمّ از باسواد و بىسواد در هر كجاى عالم با یك نگاه و در یك لحظه بتوانند روزهاى ماه را تشخیص دهند. سپس مىفرماید: نیكى در آن نیست كه در حال احرام، به جاى استفاده از دَر براى ورود به خانه، از پشت خانه و بیراهه وارد شوید واین عقیده، خرافهاى بیش نیست كه در حال احرام باید از پشت خانهها وارد شد.
هر كارى راهى دارد و باید از مجراى طبیعى و راهش وارد شد. براى انجام هركار زمان مناسب، شیوه مناسب و رهبر مناسب لازم است. همانگونه كه زمان از طرف خداوند به وسیله ماه و هلال معیّن مىشود، رهبرى نیز باید از طرف خداوند تعیین شود. بنابراین معناى آیه چنین است: از هلال براى وقت شناسى استفاده كنید و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و رهبران مراجعه كنید و بیراهه نروید. سعادت و خوشبختى، راهى دارد كه باید از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسید تا شاید رستگار شوید. امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از آیه «واتوا البیوت من ابوابها» آن است كه هر كارى را از راهش وارد شود. [571]و امامان معصوم علیهم السلام فرمودند: ما آلمحمّد باب خداوند هستیم. وپیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: من شهر علمم و على درب آن است. [572]
در این آیه جمله «واتوا البیوت من ابوابها» میان دو «تقوى» قرار گرفته است، شاید این رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نیاز به تقواى فوقالعاده دارد و كسانى كه تقواى كمى داشته باشند بازهم بىراهه مىروند.
شاید معناى آیه چنین باشد: مردم كه درباره هلال از تو مىپرسند، جوابى درخور فهم آنان بگو كه این هلال راهى است براى شناخت زمان و نظم امور دینى.امّا اگر مىخواهید چگونگى تغییرات ماه را بفهمید، باید از راهش وارد شوید و مطالعه كنید و درس بخوانید. این مطلب را قرآن در این قالب بیان فرمود كه برّ و نیكى، بیراهه رفتن نیست، بلكه باید هركارى را از راهش وارد شد و راه شناخت تغییرات جوّى، تحصیلات در این باره است.
پيام ها
1- حركت كرات و ماه، داراى برنامه و زمانبندى دقیقى است كه مىتواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤثر باشد. [573] «قل هى مواقیتللناس»
2- اگر جمادات وكرات آسمانى نظم دارند وبراى انتظام امور انسانها جهتگیرى شدهاند، شرط انصاف نیست كه ما موجوداتى بىنظم وبىحساب و رها باشیم. «قل هى مواقیت للناس»
3- در پاسخ به سؤالات، جوابى دهید كه سؤال كننده بفهمد و مورد نیازش باشد. «قل هى مواقیت للناس»
4- اسلام، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مىكند. «لیس البر بان تأتوا البیوت من ظهورها»
5 - برّ و نیكى را نباید از خرافات، عادات و سیره نیاكان بدست آورد، بلكه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم علیهمالسلام و شیوههاى منطقى است. «لیس البرّ... و لكن البرّ»
6- هرگاه راهى را بستید، راه صحیحى را نشان بدهید. «لیس البر... ولكن البر»
7- ارزش مفاهیم دینى، زمانى است كه در افراد جلوه كند. بجاى اینكه بگوید: نیكى تقواست، فرمود: نیكى، متّقى است. «ولكن البر من اتقى»
8 - بیراهه رفتن تقوا نیست. اگر از سیره عقلا واولیاى خدا سرپیچى كنیم ونام آنرا تقوى وخودسازى بگذاریم منحرف شدهایم. «اتوا البیوت منابوابهاواتقوا اللّه»
9- بكارگیرى روشهاى نادرست و غیر منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست. «واتوا البیوت من ابوابها واتقوا اللَّه»
10- حفظ وقت و مراعات نظم در كارها و عبادات، یكى از مصادیق تقوى و فلاح است. «مواقیت للناس... لعلّكم تفلحون»
11- رستگارى، نهایت تكامل است. بسیارى از دستورات، براى رسیدن به تقواست، ولى در این آیه، تقوى مقدّمهى رستگارى است. «اتقوا اللّه لعلّكم تفلحون»