ترجمه
آیا ندیدى كسانى را كه از ترس مرگ از خانههاى خود فرار كردند، در حالى كه هزاران نفر بودند، پس خداوند به آنها گفت: بمیرید (و آنها مردند،) سپس آنان را زنده كرد (تا درس عبرتى براى آیندگان باشند؟) همانا خداوند نسبت به مردم احسان مىكند، ولى بیشتر مردم سپاس نمىگذارند.
نکته ها
در شأن نزول این آیه آمده است كه در یكى از شهرهاى شام كه حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت، بیمارى طاعون پیدا شد و با سرعتى عجیب مردم را یكى پس از دیگرى از بین مىبرد. در این میان عدهاى از مردم [655] كه توانایى و امكانات كوچ داشتند، به امید اینكه از مرگ نجات پیدا كنند از شهر خارج شدند،پروردگار، آنها را در همان بیابان به همان بیمارى نابود ساخت.
از برخى روایات استفاده مىشود كه اصل بیمارى مزبور در آن شهر، به عنوان مجازات بود. زیرا وقتى رهبر و پیشواى آنان از آنها خواست كه خود را براى مبارزه و جهاد آماده كرده و از شهر خارج شوند، آنها به بهانه اینكه در منطقه جنگى مرض طاعون شایع است، از رفتن به میدان جنگ خوددارى كردند و خداوند آنها را به همان چیزى كه بهانه فرار از جنگ قرار داده بودند، مبتلا ساخت.
در برخى تفاسیر و روایات [656] آمده است: وقتى حِزقیل نبى، یكى از پیامبران بنى اسرائیل، از آنجا عبور مىكرد از خداوند درخواست كرد كه آنها را زنده كند. خداوند دعاى او را اجابت كرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگى باز گشتند. البته این الطاف الهى، هشدار و درس عبرتى براى آیندگان تاریخ است كه انسان بفهمد و شكرگزار خداوند باشد.
صاحب تفسیر المنار، مرگ و حیات در آیه را به شكلى سمبولیك معنا كرده و آن را كنایه از بدست آوردن استقلال و از دست دادن آن دانسته است.
صاحب تفسیر المیزان، ضمن انتقاد شدید از این طرز تفكّر مىفرماید: باید به ظاهر آیات معتقد بود وگرنه لازم مىآید تمام معجزات وامور خارق العاده را توجیه یا تأویل نمائیم.
ازآنجا كه شكر، تنها به زبان نیست، بلكه حقیقت شكر آن است كه نعمتهاى الهى را در جاى خود مصرف كنیم، لذا اكثر مردم شكرگزار واقعى نیستند.
در آیه اگر مىفرمود: «اكثرهم لایشكرون» معنا این بود كه اكثر آن مردم اهل شكر نبودند، ولى قرآن سیماى اكثر مردم در تمام اعصار را بیان مىكند، نه گروهى خاصّ را. «اكثر النّاس لایشكرون»
شیعه، به رجعت و زنده شدن گروهى از افراد قبل از قیامت، اعتقاد دارد و علاوه بر صدها حدیث، از آیاتى همچون این آیه، امكان وقوع آن را استفاده مىكند.
پيام ها
1- به تاریخ بنگریم و از آن درس بگیریم. «ألَم تَرَ...»
2- در بیان تاریخ، آنچه مهم است عوامل عزّت و سقوط است، نه نام افراد و قبایل و مناطق. «الّذین خَرجوا من دیارهم»
3- آنجا كه اراده خداوند باشد، فرار كارساز نیست. «قال لهم اللّه موتوا»
4- خداوند در همین دنیا بارها مردگان را زنده كرده است. «ثم احیاهم»
5 - فراز و نشیبها، مرگ و میرها، زاد و ولدها و زندهشدنهاى مجدّد، همه نمونههایى از الطاف وفضل الهى است. «انّ اللّه لذو فضل»