ترجمه
یا همانند كسى (عُزَیر) كه از كنار یك آبادى عبور كرد، در حالى كه دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخته بود (و مردم آن مرده و استخوانهایشان در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: خداوند چگونه اینها را پس از مرگ زنده مىكند؟ پس خداوند او را یك صد سال میراند و سپس زنده كرد (و به او) گفت: چقدر درنگ كردى؟ گفت یك روز، یا قسمتى از یك روز را درنگ كردهام! فرمود: (نه) بلكه یكصد سال درنگ كردهاى، به غذا و نوشیدنى خود (كه همراه داشتى) نگاه كن (كه با گذشت سالها) تغییر نیافته است. و به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه متلاشى شده است، این ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوییم) و (هم) تو را نشانه (رستاخیز) و حجتى براى مردم قرار مىدهیم. (اكنون) به استخوانها(ى مَركب خود) بنگر كه چگونه آنها را بهم پیوند مىدهیم و بر آن گوشت مىپوشانیم. پس هنگامى كه (این حقایق براى آن مرد خدا) آشكار شد، گفت: (اكنون با تمام وجود) مىدانم كه خداوند بر هر كارى قادر و تواناست.
نکته ها
آیهى قبل گفتگوى حضرت ابراهیم با نمرود را بازگو كرد كه پیرامون توحید گفتگو مىكردند و هدایت از طریق استدلال بود و ابراهیم با استدلال پیروز شد. نمونهى دوّم خروج از ظلمات به نور، در این آیه است كه پیرامون معاد گفتگو مىشود و هدایت از طریق نمایش و به صورت محسوس و عملى صورت مىگیرد. در تفاسیر و برخى روایات آمده است كه نام این شخص «عُزیر» بوده است. در تفسیر المیزان مىخوانیم كه این شخص باید پیامبر باشد، زیرا خداوند با او سخن گفته است.
پيام ها
1- به تمدنهاى ویران شده گذشته، باید به دیده عبرت نگریست و درسهاى تازه گرفت. «مرّ على قریة»
2- هرچند مىدانید، امّا باز هم علم خود را با تجربه و پرسیدن بالا ببرید. «انّى یحى هذه اللّه»
3- صد سال مردن، براى یك نكته فهمیدن بجاست. «فاماته اللّه مأة عام»
4- گذشت زمان طولانى، خللى در قدرت خداوند وارد نمىآورد. «فاماته اللّه مأة عام ثم بعثه»
5 - رجعت و زنده شدن مردگان در همین دنیا و قبل از قیامت قابل قبول است. «أماته... بعثه»
6- نمایش، از بهترین راههاى بیان معارف دینى است. «اُنظر الى طعامك و شرابك... و انظر الى... و انظر الى العظام...»
7- با اراده الهى استخوان محكم، متلاشى مىشود، ولى غذایى كه زود فاسد مىشود، صد سال سالم باقى مىماند. «لم یتسنّه»
8 - نمایش قدرت پروردگار براى ارشاد و هدایت مردم است، نه براى سرگرمى و یا حتّى قدرتنمایى. «ولنجعلك آیة للناس»
9- خداوند صحنهاى از قیامت را در دنیا آورده است. «فاماته... ثم بعثه... وانظر الى العظام كیف ننشزها»
10- معاد، جسمانى است. زیرا اگر معاد روحانى بود، سخن از استخوان به میان نمىآمد. «وانظر الى العظام»
11- مشت نمونهى خروار است. خداوند گوشههایى از قدرت خود در قیامت را در دنیا به نمایش گذارده است. «فلمّا تبیّن له قال أعلم انّاللّه على كلّ شىء قدیر»