ترجمه
آیا مردم را به نیكى دعوت كرده و خودتان را فراموش مىنمایید؟ با اینكه شما كتاب (آسمانى) را مىخوانید، آیا هیچ فكر نمىكنید؟
نکته ها
دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مىكردند و بشارت ظهور حضرت را مىدادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود كه اسلام آورده بودند، توصیه مىكردند كه مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمىآوردند. [298]
در روایات آمده است: دانشمندى كه دیگران را به بهشت دعوت كند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین وسختترین حسرتها را خواهد داشت. [299]
حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق علیه السلام فرمود: «كونوا دعاة النّاس باعمالكم و لاتكونوا دعاةً بالسنتكم» [300] با اعمال خودتان مردم را دعوت كنید، نه تنها با گفتار. از حضرت على علیه السلام نقل شده است كه فرمود: سوگند كه من شما را به كارى دعوت نمىكنم، مگر آنكه خودم پیشگام باشم و از كارى نهى نمىكنم مگر آنكه خودم قبل از شما آن را ترك كرده باشم. [301]
در نهجالبلاغه آمده است: هر كس خود را امام دیگران قرار داد، ابتدا باید به تعلیم خود بپردازد. [302]
امام كاظم علیه السلام فرمودهاند: «طوبى للعلماء بالفعل و ویل للعلماء بالقول» [303] درود بر عالمانى كه به گفته خود عمل مىكنند و واى بر عالمانى كه فقط حرف مىزنند.
عالم بىعمل در قالب تمثیل
الف: در قرآن: عالم بىعمل، الاغى است كه بار كتاب حمل مىكند، ولى خود از آن بهرهاى نمىبرد. [304]
ب: در روایات:
* رسول خدا صلى الله علیه وآله: عالم بىعمل، مثل چراغى است كه خودش مىسوزد، ولى نورش به مردم مىرسد. [305]
* رسول خدا صلى الله علیه وآله: عالم بىعمل، چون تیرانداز بدون كمان است. [306]
* عیسى علیه السلام: عالم بىعمل، مثل چراغى است بر پشتبام كه اتاقها تاریكاند. [307]
* على علیه السلام: عالم بىعمل، چون درخت بىثمر وگنجى است كه انفاق نشود. [308]
* امام صادق علیه السلام: موعظهى عالم بىعمل، چون باران بر روى سنگ است كه در دلها نفوذ نمىكند. [309]
ج: در كلام اندیشمندان:
* عالم بىعمل:
گرسنهاى است روى گنج خوابیده.
تشنهاى است بر كنار آب و دریا.
طبیبى است كه خود از درد مىنالد.
بیمارى است كه دائماً نسخه درمان را مىخواند، ولى عمل نمىكند.
منافقى است كه سخن و عملش یكى نیست.
پیكرى است بىروح.
پيام ها
1- آمران به معروف، باید خود عامل به معروف باشند. «تأمرون الناس بالبرّ و تنسون انفسكم»
2- اگر مقدّمات فراموشى را خود فراهم كرده باشیم، معذور نیستیم. عذر آن فراموشكارى پذیرفته است كه بىتقصیر باشد. «تنسون، تتلون»
3- تلاوت كتاب آسمانى كافى نیست، تعقّل لازم است. «تتلون الكتاب افلا تعقلون»
4- خود فراموشى، نشانهى بىخردى است. «افلا تعقلون»