ترجمه
و میان آنان و مناطقى كه در آن بركت قرار داده بودیم، آبادىهایى آشكار بود (كه به هم وصل و نزدیك بود) و سفر در میان قریهها را به طور متناسب مقرّر كرده بودیم (و به آنان گفتیم:) در این مناطق شبها و روزها در حال امن سفر كنید.
پس (به ناسپاسى) گفتند: پروردگارا! میان سفرهاى ما فاصله بیانداز و بر خویشتن ستم كردند، پس ما آنان را موضوع داستانهایى (براى عبرت دیگران) قرار دادیم و آنان را به كلّى پراكنده و متلاشى كردیم، همانا در این (ناسپاسى آنان و قهر ما) نشانههایى (از عبرت) براى هر صبر كننده و شكرگزارى وجود دارد.
نکته ها
«احادیث» جمع «اُحدوثه» به معناى خبرى است كه مردم یا براى سرگرمى و یا به عنوان مثال براى یكدیگر نقل مىكنند.
خداوند به قوم سبأ چند نعمت ویژه داده بود:
الف: مناطق پر بركت و حاصلخیز. «باركنا فیها»
ب: خانهها و مناطق مسكونى نزدیك به هم و قابل رؤیت. «قُرى ظاهرةً»
ج: آسان بودن سفر، به گونهاى كه شب و روز امكان رفت و آمد بود. «سیروا فیها لیالى و ایّاما»
د: نعمت امنیّت. «آمنین»
داستان قوم سبأ
چنانكه از این آیات و برخى روایات استفاده مىشود، قوم سبأ، جمعیّتى بودند كه در جنوب جزیره عربستان زندگى مىكردند و تمدّنى عالى و درخشان داشتند.
این منطقه رودخانه مهمى نداشت و آب باران در دشت به هدر مىرفت، لذا مردم به فكر افتادند كه سدّ بزرگى بسازند و آب را پشت آن ذخیره كنند. در انتهاى یكى ار درّهها، در كنار شهر «مَارِب»، سدّ خاكى عظیمى ساختند كه به همین نام مشهور شد.
آب خروجى از این سدّ باعث آبادانى دو طرفِ رودى شد كه از پاى سدّ جارى بود و روستاهاى بسیارى با باغستانها و كشتزارهاى زیبا در دو طرف آن پدیدار گشت. فاصله این روستاها با یكدیگر بسیار كم و تقریباً به هم متّصل بود و وفور نعمت همراه با امنیّت، محیطى مرفّه را براى زندگى آماده ساخته بود، امّا آنها خدا را به فراموشى سپردند، به فخرفروشى پرداختند و به اختلافات طبقاتى دامن زدند. اغنیا مایل نبودند كه افراد كمدرآمد، همانند آنان و یا همراه آنان در رفت و آمد میان این مناطق باشند و مىخواستند این امتیاز براى آنان باشد.
چنانكه در تاریخ آمده است موشهاى صحرایى به دیواره این سدّ خاكى حمله كردند و آن را از درون سست كردند، چنانكه با جارى شدن یك سیلاب عظیم، دیواره سدّ شكست و سیل عظیمى جارى شد كه تمدّن عظیم سبأ را در زیر گِل و لاى مدفون ساخت. سیلى كه به قول قرآن، از آن سرزمین آباد، جز درختان تلخ «أراك» و شور «گز» و اندكى درختان «سدر» چیزى به جاى نگذاشت.(508) «فارسلنا علیهم سیل العرم و بدّلناهم بجنّتیهم جنّتین ذواتى اُكلٍ خمط و أثل و شىء من سدر قلیل»
پيام ها
1- قوم سبأ به خداوند معتقد بودند و در دعا از كلمه ربنّا استفاده كردند. «ربّنا باعد»
2- ناسپاسى، ظلم به خویش است. «باعد بین اسفارنا و ظلموا انفسهم»
3- متلاشى و تارومار شدن قوم سبأ قصه مجالس و ضربالمثل میان مردم شد. «فجعلناهم احادیث»
4- ناسپاسى، سبب فروپاشى زندگى انسان مىشود. «كلّ ممزّق»
5 - افراد و ملّتهایى مىتوانند از تاریخ عبرت بگیرند و پایدار بمانند كه بسیار بردبار و سپاسگزار باشند. «لآیات لكلّ صبّار شكور»