ترجمه
او شما را از یك نفس آفرید، سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و براى شما (از خزانه قدرت خود) از چهار پایان هشت زوج (نر و مادهى گوسفند و بز و گاو و شتر) نازل كرد. او شما را در شكمهاى مادرانتان و در تاریكىهاى سه گانه (گوشت و پوست و خون) آفرینشى پس از آفرینشى (دیگر در مراحل گوناگون) مىآفریند. این است خدایى كه پروردگار شماست، حكومت براى اوست، جز او هیچ معبودى نیست، پس چگونه به بى راهه مىروید؟
نکته ها
مراد از «ثمانیة ازواج» در این جا به دلیل آیهى 143 و 144 سورهى انعام كه مىفرماید:
«من الضأن اثنین و من المَعز اثنین»، «و من الابل اثنین و من البقر اثنین» نر و ماده از چهار نوع حیوان است: گوسفند، بز، شتر و گاو.
مراد از «أنزَل» نزول مكانى نیست، بلكه نعمتى است كه از مقام برتر به مقام پایینتر داده مىشود. یا به معناى پذیرایى است، نظیر آیهى «نُزُلاً من عنداللّه»(7) و یا به جهت آن است كه سرچشمهى حیات حیوانات، آبى است كه از بالا نازل مىشود و خزینهى همهى نعمتها بالاست. «ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم»(8) هیچ چیزى نیست مگر آن كه خزینهى آن نزد ماست و ما جز به مقدار معین نازل نمىكنیم.
مراد از «ظلمات سه گانه» به گفتهى امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه، گوشت و پوست و خون است. «ثمّ اسكنتَنى فى ظلمات ثلاث بین لحم و جلد و دم»
پيام ها
1- جنس همهى انسانها، از مرد و زن و از سفید وسیاه، یكى است. «نفس واحدة»
2- گرچه مرد و زن از نظر جسمى تفاوتهایى دارند، امّا روح آنها یكى است. «نفس واحدة»
3- زوجیّت نعمتى است علاوه بر خلقت كه خداوند به انسان عطا كرده است. «خلقكم... ثمّ جعل... زوجها»
4- انسان براى بقاى نوع، به همسر نیازمند است. «خلقكم... ثمّ جعل منها زوجها»
5 - شكم و شهوت، نیازهاى اولیه انسان هستند كه خداوند به آنها توجّه نموده است. «جعل منها زوجها و انزل... الانعام»
6- در میان انواع حیوانات، چهار حیوان (گوسفند، بز، گاو و شتر) نقش ویژهاى در خوراك انسان دارند. «ثمانیة ازواج»
7- آفرینش انسان در چند مرحله انجام مىگیرد. «خلقاً من بعد خلق» (در آیهى 12 و 13 سورهى مؤمنون از این مراحل به «نطفة، علقة، مضغة» یاد شده است.)
8 - انسان در تاریكى فلج است ولى خداوند در تاریكىهاى متراكم فعال است. «یخلقكم فى ظلمات ثلاث»
9- نعمتهاى زندگى را از خدابدانیم كه او هم خالق است و هم مالك، هم ربّ است و هم معبود. «خلقكم... ربكم له الملك لا اله الاّ هو»