ترجمه
اگر كفران كنید، پس (بدانید) خداوند از شما بى نیاز است و براى بندگانش كفران را نمىپسندد. و اگر شكرگزار باشید آن را براى شما مىپسندد و هیچ گناهكارى بار (گناه) دیگرى را بر نمىدارد، سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است، پس شما را به آن چه عمل مىكردید خبر خواهد داد، همانا او به آن چه در سینههاست بس آگاه است.
نکته ها
در آیهى قبل، نعمتهاى خداوند در آفرینش انسان و رزق مادى او مطرح شد، در این آیه سخن از وظیفهى انسان در شكرگزارى از این نعمتهاست.
مراد از كفر در این آیه، كفران نعمت است، به دلیل آن كه در مقابل آن، از تشكّر سخن به میان آمده است.
خداوند ما را بیش از خودمان دوست دارد، او كفران و ناسپاسى را براى ما نمىپسندد ولى ما براى خود مىپسندیم.
چون در آیه مطرح شده كه هر كس مسئول كار خویش است و محل رسیدگى به امور قیامت است، آیه با جملهى «انّه علیم بذات الصدور» پایان پذیرفت تا بگوید: داورِ آن روز همهى چیزها را مىداند.
پيام ها
1- فرمان عبادت، نشانهى نیاز خداوند به ما نیست. «ان تكفروا فان اللّه غنىٌّ»
(همان گونه كه دستور خانه سازى رو به خورشید، نشانهى نیاز خورشید به ما نیست. خداوند نه تنها به ما، بلكه به هیچ چیزى نیاز ندارد چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «فانّ اللّه غنىٌ عن العالمین»(9)).
2- كفر و انحراف خود را به مشیّت و ارادهى الهى نسبت ندهید. (برخى كفّار و مشركان، راه خود را خواست خداوند مىدانستند). «لا یرضى لعباده الكفر»
3- خداوند منحرفان را نیز بندهى خود مىداند. «لعباده الكفر»
4- شكر، كلید رضایت خداست. «ان تشكروا یرضه لكم»
5 - در شیوهى دعوت، گام به گام پیش رویم. گام اوّل فرمود: او بى نیاز است، گام دوّم فرمود: او به كفر شما راضى نیست، گام سوم فرمود: ایمان و شكر شما به سود شماست و در پایان فرمود: اگر سركشى كنید به حسابتان مىرسد. «غنى عنكم - لا یرضى - ینبّئكم»
6- خداوند عادل است و هر كس جزاى كار خودش را مىبیند. «لا تزر وازرةٌ»
7- هر كس مسئول كار خویش است و نمىتوان گناه كسى را به دوش دیگرى انداخت. «و لا تزر وازرة وزر اخرى»
8 - در تهدید كسانى كه گناهشان قطعى نیست، راه عفو را باز گذارید. (كلمهى «ینبئكم» مىفرماید: از عملكردتان خبر مىدهد و نمىفرماید: به عملكردتان كیفر مىدهد).
9- مقدار پاداش و كیفر به عملكرد خود ما بستگى دارد. «ما كنتم تعملون»
10- دقّت در پاداش و كیفر، به علم دقیق الهى مربوط است. «انّه علیم بذات الصدور»
11- علم الهى، هم عمیق است، هم گسترده، هم به ظاهر است، هم به باطن. «بذات الصدور»
12- خداوند نیّتها و انگیزههاى اعمال را مىداند. «علیم بذات الصدور»