ترجمه
(از این رو) پس اگر با تو به گفتگو وستیز ومحاجّه برخاستند، (با آنها مجادله مكن و) بگو: من و پیروانم روى به خدا تسلیم كردهایم. و به اهل كتاب (یهود و نصارى) و اُمیّین (مشركان بىسواد مكّه) بگو: آیا شما هم (در برابر خدا) تسلیم شدهاید، پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند همانا هدایت یافتهاند، و اگر سرپیچى كردند (نگران مباش، زیرا) وظیفهى تو فقط رساندن دعوت الهى است، (نه اجبار واكراه) و خداوند به حال بندگان بیناست.
نکته ها
اینكه مىگویند: سخن كز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، قانون كلّى نیست. زیرا سخن پیامبر از دل بود، ولى بر دل كفّار نمىنشست. با آنكه حضرت از عمق دل
مىفرمود: «اَسلمتُ وجهى» من با تمام وجود تسلیم خدا هستم، امّا گروهى اعراض مىكردند؛ «وان تولّوا»
محور اصلى دین، اسلام به معناى تسلیم حقّ بودن است كه در آیهى قبل و این آیه چهار بار مطرح شده است. «الاسلام، اسلمت، اسلمتم، اسلموا»
پيام ها
1- جدال و محاجّه، از خصلتهاى مخالفان انبیاست. «فان حاجّوك»
2- ابلاغِ رسالت واستدلال آرى، ولى ستیز با افراد لجوج ممنوع. «فان حاجّوك فقل اسلمتُ»
3- به مجادلات بىنتیجه و بیهوده، پایان دهید. «فان حاجّوك فقل اسلمتُ»
4- در گفتگوها، موضع خود ویاران خود را صریح اعلام كنیم. «فان حاجّوك فقل اسلمتُ... ومن اتبعن»
5 - پیروان واقعى پیامبر، كسانى هستند كه تسلیم خدا باشند. «اسلمتُ وجهى و من اتبعن»
6- آنچه انسان را در برابر گفتگوهاى مغرضانه حفظ مىكند، اتصال به خداوند است. «اسلمت وجهى للّه»
7- انبیا با تمام وجود و با عشق و نشاط به خدا دل بستهاند. «وجهى للّه»
8 - توجّه رهبر، باید هم به افراد با فرهنگ باشد و هم به عوام مردم. «اوتوا الكتاب و الامیّین»
9- كتابهاى آسمانى، یك سند فرهنگى ارزشمند براى جوامع بشرى است. در آیه مردم به دو دسته تقسیم شدهاند؛ فرهنگیان وعوام. «اوتوا الكتاب و الامیّین»
10- هدایت واقعى، در سایهى تسلیم بودن در برابر خداوند است. «فان اسلموا فقد اهتدوا»
11- انسان در انتخاب راه آزاد است، نه مجبور. «فان اسلموا... و ان تولّوا...»
12- علم و كتاب به تنهایى كافى نیست، چه بسا علم باشد، ولى تسلیم نباشد. «اوتوا الكتاب... وان تولّوا»
13- ما مأمور انجام وظیفهایم، نه ضامن نتیجه. «انمّا علیك البلاغ»
14- خداوند از طریق پیامبران، با مردم اتمام حجّت مىكند. «فانما علیك البلاغ»