ترجمه
نباید اهل ایمان، بجاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هر كس چنین كند نزد خدا هیچ ارزشى ندارد، مگر آنكه از كفّار پروا و تقیّه كنید (وبه خاطر هدفهاى مهمتر، موقّتاً با آنها مدارا كنید) و خداوند شما را از (نافرمانى) خود هشدار مىدهد و بازگشت (شما) به سوى خداوند است.
نکته ها
با توجّه به قدرت بىانتهاى الهى در آیات قبل، جایى براى پذیرفتن سلطه كفّار نیست. «بیدك الخیر، تولج اللیل، لایتخذ...»
در این آیه سیماى سیاست خارجى، شیوهى برخورد با كفّار، شرایط تقیّه و جلوگیرى از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است.
تقیّه، به معناى كتمان عقیدهى حقّ از ترس آزار مخالفان و ترك مبارزه با آنان به جهت دورى از ضرر یا خطرِ مهمتر است. تقیّه، گاهى واجب و گاهى حرام است. قرآن در آیه 106 سوره نحل، دربارهى تقیّه سخنى گفته كه شأن نزول آن عمار یاسر است.
پيام ها
1- پذیرش ولایت كفّار از سوى مؤمنان، ممنوع است. «لایتخذ المؤمنون الكافرین اولیاء» (اگر مسلمانان جهان تنها به این آیه عمل مىكردند الآن وضع كشورهاى اسلامى این چنین نبود.)
2- در جامعه اسلامى، ایمان شرط اصلى مدیریّت و سرپرستى است. «لایتّخذ المؤمنون الكافرین اولیاء»
3- ارتباط سیاسى نباید مُنجرّ به سلطه پذیرى یا پیوند قلبى با كفّار شود. «لایتخذ المؤمنون الكافرین اولیاء»
4- ارتباط یا قطع رابطه باید بر اساس فكر و عقیده باشد، نه بر اساس پیوندهاى فامیلى، قومى و نژادى. «المؤمنین، الكافرین»
5 - هركس به سراغ كفّار برود، خداوند او را به حال خود رها واز امدادهاى غیبى خود محروم مىسازد. «و من یفعل ذلك فلیس من اللّه فى شىء»
6- ارتباط ظاهرى با كفّار براى رسیدن به اهداف والاتر، در مواردى جایز است. «الا ان تتقوا منهم تقیة»
7- تقیّه، براى حفظ دین است . مبادا به بهانهى تقیّه، جذب كفّار شوید و از نام تقیّه سوء استفاده كنید. «یحذّركم اللّه نفسه»
8 - در مواردى كه اصل دین در خطر باشد، باید همه چیز را فدا كرد و فقط باید از خدا ترسید. «یحذّركم اللّه نفسه»
9- یاد معاد، بهترین عامل تقواست. «یحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصیر»
10- مبادا بخاطر كامیابى و رفاه چند روز دنیا، سلطهى كفّار را بپذیرید كه بازگشت همهى شما به سوى اوست. «و الى اللّه المصیر»