ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! از بسیارى گمانها دورى كنید، زیرا بعضى گمانها گناه است. و (در كار دیگران) تجسّس نكنید و بعضى از شما دیگرى را غیبت نكند، آیا هیچ یك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلكه آن را ناپسند مىدانید و از خدا پروا كنید، همانا خداوند بسیار توبهپذیر مهربان است.
نکته ها
در ادامه آیه قبل، این آیه نیز به عواملى چون سوءظن، تجسّس و غیبت، كه صلح و صفا و اخوّت میان مؤمنان را به هم مىزند اشاره مىكند.
در قرآن، به حسن ظن سفارش شده و از گمان بد نسبت به دیگران نهى گردیده است. در سورهى نور مىخوانیم: «لولا اِذ سَمِعتُموه ظَنّ المؤمنونَ و المؤمنات باَنفسِهم خَیراً»(110) چرا در بارهى شنیدههاى خود نسبت به مردان و زنان با ایمان، حسن ظن ندارید؟
همانگونه كه آیهى نهم این سوره، براى امنیّت و حفظ جان مردم، همهى مسلمانان را مسئول مبارزه با یاغى و تجاوزگر دانست، این آیه نیز براى حفظ آبروى مردم؛ سوءظن، تجسّس و غیبت را حرام كرده است.
امروزه حقوقدانان جهان، از حقوق بشر حرف مىزنند، ولى اسلام به مسائلى از قبیل تمسخر، تحقیر، تجسّس و غیبت توجّه دارد كه حقوقدانان از آن غافلند.
هیچ گناهى مثل غیبت به درّندگى بىرحمانه تشبیه نشده است. آرى، حتّى حیوانات درنده هم نسبت به هم جنس خود تعرّض نمىكند.
اقسام سوء ظن و بدگمانى
سوء ظن اقسامى دارد كه بعضى پسندیده و برخى ناپسند است:
1. سوءظن به خدا، چنانكه در حدیث مىخوانیم: كسى كه از ترس خرج ومخارج زندگى ازدواج نمىكند، در حقیقت به خدا سوء ظن دارد؛ گویا خیال مىكند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولى اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. این سوءظن، مورد نهى است.
2. سوء ظن به مردم، كه در این آیه از آن نهى شده است.
3. سوء ظن به خود، كه مورد ستایش است. زیرا انسان نباید به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بىعیب بپندارد. حضرت علىعلیه السلام در برشمردن صفات متّقین در خطبه همام مىفرماید: یكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند.
آرى، افرادى كه خود را بىعیب مىدانند، در حقیقت نور علم و ایمانشان كم است و با نور كم، انسان چیزى نمىبیند. اگر شما با یك چراغ قوّه وارد سالنى بزرگ شوید، جز اشیاى بزرگ چیزى را نمىبینید، ولى اگر با نور قوى مانند پرژكتور وارد سالن شدید، حتّى اگر چوب كبریت یا سنجاقى در سالن باشد مىتوانید آن را ببینید.
افرادى كه نور ایمانشان كم است، جز گناهان بزرگ چیزى به نظرشان نمىآید و لذا گاهى مىگویند: ما كه كسى را نكشتهایم! از دیوار خانهاى كه بالا نرفتهایم! و گناه را تنها این قبیل كارها مىپندارند، امّا اگر نور ایمان زیاد باشد، تمام لغزشهاى ریز خود را نیز مىبینند و به درگاه خدا ناله و استغفار مىكنند.
اگر كسى نسبت به خود خوشبین شد، هرگز ترقّى نمىكند. او مثل كسى است كه دائماً به پشت سر خود و به راههاى طى شده نگاه مىكند و به آن مغرور مىشود، ولى اگر به جلو نگاه كند و راههاى نرفته را ببیند، خواهد دانست كه نرفتهها چند برابر راههاى رفته است!
توجّه به این نكته لازم است كه معناى حسنظن؛ سادگى، زودباورى، سطحىنگرى و غفلت از توطئهها و شیطنتها نیست. اُمّت اسلامى هرگز نباید به خاطر حسن ظنهاى نابجا، دچار غفلت شده ودر دام صیادان قرار گیرد.
غیبت و پیامدهاى آن
غیبت آن است كه انسان در غیاب شخصى چیزى بگوید كه مردم از آن خبر نداشته باشند و اگر آن شخص بشنود، ناراحت شود.(111)
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: دست از سر مردهها بردارید و بدىهاى آنان را بازگو نكنید، كسى كه مُرد، خوبىهایش را بیان كند.(112)
امام صادقعلیه السلام فرمود: غیبت كننده اگر توبه كند، آخرین كسى است كه وارد بهشت مىشود و اگر توبه نكند، اوّلین كسى است كه به دوزخ برده مىشود.(113)
امام رضا علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل مىكند كه هر كس از ریختن آبروى مسلمانان خود را حفظ كند، خداوند در قیامت لغزشهاى او را نادیده مىگیرد.(114)
پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله فرمودند: هر كس زن یا مردى را غیبت كند، تا چهل روز نماز و روزهاش پذیرفته نمىشود.(115)
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: در قیامت هنگامى كه نامهى اعمال انسان به دست او داده مىشود، عدّهاى مىگویند: چرا كارهاى خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته مىشود: خداوند، نه چیزى را كم و نه چیزى را فراموش مىكند، بلكه كارهاى خوب شما به خاطر غیبتى كه كردهاید از بین رفته است. در مقابل افراد دیگرى، كارهاى نیك فراوانى در نامهى عمل خود مىبینند و گمان مىكنند كه این پرونده از آنان نیست، به آنها مىگویند: بهواسطهى غیبتشدن، نیكىهاى كسى كه شما را غیبت كرده، براى شما ثبت شده است.(116)
سؤال: چرا در روایات كیفر یك لحظه غیبت كردن، محور نابودى عبادات چند سالهى انسان بیان شده است؟ آیا این نوع كیفر عادلانه است؟
پاسخ: همان گونه كه غیبت كننده در یك لحظه، آبرویى را كه مؤمن سالها به دست آمده مىریزد، خداوند هم عباداتى را كه او سالها بدست آورده از بین مىبرد. بنابراین محو عبادات چندساله، یك كیفر عادلانه است.
رسول خداصلى الله علیه وآله در آخرین سفر خود به مكّه فرمودند: خون و مال و آبروى مسلمان، محترم است، همان گونه كه این ماه ذىالحجة و این ایام حج محترم است.(117)
در روایات، نام غیبت كننده در كنار كسى آمده كه دائماً شراب مىخورد. «تحرم الجَنّة على المغتاب و مُدمِن الخمر»(118) كسى كه غیبت مىكند و شراب مىنوشد، از بهشت محروم است.
بر اساس روایات، كسى كه عیوب برادر دینى خود را پىگیرى (و براى دیگران نقل) كند، خداوند زشتىهاى او را آشكار مىكند.(119)
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: یك درهم ربا، از سى و شش زنا بدتر است و بزرگترین ربا، معامله با آبروى مسلمان است.(120)
در حدیث مىخوانیم: نشستن در مسجد به انتظار نمازِ جماعت، عبادت است البتّه مادامى كه منجر به غیبت نشود.(121)
پیامبرصلى الله علیه وآله در آخرین خطبه خود در مدینه فرمودند: اگر كسى غیبت كند، روزهى او باطل است.(122) یعنى از بركات وآثار معنویى كه یك روزهدار برخوردار است، محروم مىشود.
اگر از بدن انسان زنده قطعهاى جدا شود، امكان پر شدن جاى آن هست، ولى اگر از مرده چیزى كنده شود، جاى آن همچنان خالى مىماند. غیبت، بردن آبروى مردم است و آبرو كه رفت دیگر جبران نمىشود. «لحم اخیه میتاً»
جبران غیبت
براى جبران غیبتهایى كه در گذشته مرتكب شدهایم، در صورتى كه غیبتشونده زنده و در قید حیات است؛ اگر به او بگوییم كه ما غیبت تو را كردهایم ناراحت مىشود، به گفته بعضى مراجع تقلید(123)، نباید به او گفت، بلكه باید بین خود و خداوند توبه كرد و اگر امكان دسترسى به شنوندگان غیبت است، به گونهاى با ذكر خیر و تكریم آن فرد، تحقیر گذشته را جبران كنیم و اگر غیبتشونده ناراحت نمىشود، از خود او حلالیّت بخواهیم؛ اما اگر غیبت شونده از دنیا رفته است، باید توبه كرده و از درگاه خداوند عذرخواهى كنیم كه البتّه خداوند توبهپذیر و بخشنده است.
شیخ طوسى در شرح تجرید، بر اساس حدیثى از پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرماید: اگر غیبت شونده، غیبت را شنیده است، جبران آن به این است كه نزد او برویم و عذرخواهى كرده و حلالیّت بخواهیم، امّا اگر نشنیده است، باید هرگاه یادى از غیبت شونده كردیم، براى او استغفار نماییم. «انّ كفّارة الغیبة أن تستغفر لمَن اغتبتَه كلّما ذكرتَه»(124)
موارد جواز غیبت
در مواردى، غیبت كردن جایز است كه به بعضى از آنها اشاره مىكنیم:
1. در مقام مشورت در كارهاى مهم؛ یعنى اگر شخصى دربارهى دیگرى در مورد ازدواج و گزینش و مسئولیت دادن و... مشورت خواست، ما مىتوانیم عیبهاى آن فرد را به مشورت كننده بگوییم.
2. براى ردّ سخن و عقیدهى باطلِ اشخاصى كه داراى چنین اعتقاداتى هستند، نقل سخن و عیب سخن آنها جایز است، تا مبادا مردم دنبالهرو آنها شوند.
3. براى گواهى دادن نزد قاضى، باید حقیقت را گفت گرچه غیبت باشد.
4. براى اظهار مظلومیّت، بیان كردن ظلم ظالم مانعى ندارد.
5. كسىكه بدون حیا و آشكارا گناه مىكند، غیبت او مانعى ندارد ندارد.
6. براى ردّ ادعاهاى پوچ، غیبت مانعى ندارد. كسى كه مىگوید: من مجتهدم، دكترم، سیّدم، و ما مىدانیم كه او اهل این صفات نیست، جایز است به مردم آگاهى دهیم تا فریب نخورند.
شنیدن غیبت
وظیفه شنونده، گوش ندادن به غیبت ودفاع از مؤمن است. در حدیث مىخوانیم: «السّاكتُ شَریكُ القائل»(125) كسى كه غیبت را بشنود و سكوت كند، شریكِ جرم گوینده است.
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: هر كس غیبتى را بشنود و آن را ردّ كند، خداوند هزار باب شرّ را در دنیا و آخرت بر او مىبندد، ولى اگر ساكت بود و گوش داد، گناه گوینده نیز براى او ثبت مىشود. و اگر بتواند غیبتشونده را یارى كند، ولى یارى نكند، در دو دنیا خوار و ذلیل مىشود.(126)
در روایتى، غیبت كردن؛ كفر و شنیدن و راضى بودن به آن، شرك دانسته شده است.(127)
در آیهى 36 سوره اسراء مىخوانیم: «انّ السّمع و البصر والفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولا» هر یك از گوش و چشم و دل انسان، در قیامت مورد بازخواست قرار مىگیرند. بنابراین ما حق شنیدن هر حرفى را نداریم.
پيام ها
1- ایمان، تعهّدآور است و باید از یكسرى افكار و اعمال دورى نماید. «یا ایّها الّذین آمنوا اجتنبوا...» (ایمان، با سوءظن و تجسّس و غیبت سازگار نیست.)
2- براى دورى از گناهان حتمى، باید از گناهان احتمالى اجتناب كنیم. (بنابراین از آنجایى كه برخى گمانها گناه است، باید از بسیارى گمانها، دورى كنیم.) «اجتنبوا كثیراً... انّ بعض الظن اثم»
3- در جامعهى ایمانى، اصل بر اعتماد، كرامت و برائت انسانها است. «انّ بعض الظن اثم»
4- براى جلوگیرى از غیبت باید زمینههاى غیبت را مسدود كرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهى كرده است.) «اجتنبوا كثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب»
5 - گناه، گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است، ولى در دید باطنى و ملكوتى، خباثت و تنفّرآور است. «یأكل لحم اخیه میتاً» (باطن غیبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهى این نوع تعبیر بكار نرفته است.)
6- از شیوههاى تبلیغ و تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «أیحبّ احدكم...»
7- در شیوه نهى از منكر، از تعبیرات عاطفى استفاده كنیم. «لایغتب... أیحبّ احدكم ان یأكل لحم اخیه»
8 - غیبت و بدگویى از دیگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى كه باشد.«لایغتب...» («احدكم» شامل كوچك و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و... مىشود.)
9- مردم باایمان، برادر و همخون یكدیگرند. «لحم اخیه»
10- همان گونه كه مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى كه مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً»
11- غیبت كردن، نوعى درّندگى است. «یأكل لحم اخیه میتاً»
12- غیبت، با تقوا سازگارى ندارد. «لایغتب... واتّقوا اللَّه»
13- تقوا، انسان را به سوى توبه سوق مىدهد. «واتّقوا اللَّه ان اللّه توّاب»
14- در اسلام بنبست وجود ندارد، با توبه مىتوان گناه گذشته را جبران كرد. «لایغتب... ان اللَّه توّاب رحیم»
15- عذرپذیرى خداوند، همراه با رحمت است. «توّاب رحیم»
16- توبه پذیرى خداوند، جلوهاى از رحمت اوست. «توّاب رحیم»