ترجمه
آیا هنگامى كه مردیم و خاك شدیم (دوباره زنده مىشویم؟) این بازگشتى دور (از عقل و انتظار)است.
بدون شك هر چه را زمین از آنان مىكاهد، مىدانیم و نزد ما كتابى است كه (همه چیز را در خود) حفظ مىكند.
بلكه سخن حق را چون به سراغشان آمد، تكذیب كردند، پس در كار (نبوّت و معاد) سردرگُم و آشفته هستند.
نکته ها
مراد كفّار از «رجع بعید»، بعید بودن از نظر عقل و عادت است. یعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعید است. بنابراین آنها دلیلى بر انكار معاد ندارند و تنها استبعاد مىكنند.
«مریج» به معناى اختلاط و آشفتگى است. چنانكه قرآن در مورد اختلاط آبهاى دو دریا مىفرماید: «مَرج البحرَین یلتقیان»(6) كلمه «مریج» در قرآن تنها یكبار بكار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه كه حاكى از تداوم تحیّر و سردرگمى كفّار است.
پيام ها
1- توجّه به معاد و حیات پس از مرگ، محور هشدار انبیا است. «جاءهم منذر... ذلك رجع بعید»
2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهید. تعجّب كفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمین است كه قرآن پاسخ مىدهد: ما این فرسایش را مىدانیم. «أاذا متنا... قد علمنا ما تنقص الارض»
3- تمام تحوّلات و تغییرات مادّى حساب و كتاب داشته و زیر نظر خداست. «قد علمنا ما تنقص الارض»
4- زمین، خاصیّت فرسایش دهندگى دارد. «تنقص الارض منهم»
5 - علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد. «علمنا... و عندنا كتاب» (مثل آن كه شما به كسى بگویى: من خودم مىدانم و در ضمن اسناد و مدارك هم نشان بدهى.)
6- خداوند، نسبت به كفّار نیز اتمام حجت مىكند. «كذّبوا بالحقّ لما جائهم»
7- ریشه اضطراب و سردرگمى، تكذیب حق و كفر است، همانگونه كه ریشه آرامش، توجّه به قرآن و یاد خداست. «بل كذّبوا بالحقّ... فهم فى أمر مریج»
8 - كسى كه ایمان ثابت و محكمى ندارد، هر لحظه سخنى مىگوید و مضطرب است. (گاهى پیامبر را ساحر و كاهن و گاهى مجنون و شاگرد دیگران مىخواندند.) «فى أمر مریج»