ترجمه
و (اما) یاران دست چپ، چه هستند یاران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان).
در میان باد سوزان و آب داغ.
و سایهاى از دود غلیظ و سیاهند.
كه نه خنك است و نه سودبخش.
البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.
و پیوسته مىگفتند: آیا هنگامى كه ما مردیم و به صورت خاك و استخوان شدیم. آیا حتماً ما برانگیخته مىشویم؟
و آیا نیاكان ما (نیز برانگیخته مىشوند)؟
نکته ها
«سَموم» باد سوزانى است كه مثل سم در بدن نفوذ كند و «مسام» به سوراخهاى ریز بدن گفته مىشود. «حَمیم» به معناى آبجوشان و بسیار داغ و «یَحموم» دود غلیظ سیاه است. «مُترف» به معناى فرد برخوردار از نعمتهاى زیاد كه گرفتار غفلت و طغیان شود.
«حِنث» به معناى گناه بزرگ است و بیشتر در مورد پیمان شكنى و تخلّف از سوگند بكار مىرود. «یُصرّون» از «اصرار» است. این لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.
در قیامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شكنجه بسیار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سیاه، غلیظ و سوزان.(38) «سموم و حمیم و ظل من یحموم»
هنر قرآن به گونهاى است كه آینده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسیم مىكند. آن گونه قیامت را مطرح مىكند كه گویى مجرمان حاضر و در دادگاه محاكمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.
مقایسه بهشتیان و دوزخیان
در اینجا با توجّه به آیات متعدّد، میان جایگاه اصحاب یمین در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقایسهاى مىكنیم:
براى اصحاب یمین: براى اصحاب شمال:
سایهاى ممتد و دائم. «فى ظلّ ممدود» سایهاى از دود سیاه. «ظلّ من یحموم»
میوههایى مجاز و مدام. «لامقطوعة نه خنك و نه سودمند. «لابارد و لاممنوعة»
نوشیدنىهایى پاكیزه. «شراباً طهورا»(39)
آبى همچون فلز گداخته. «بماء كالمهل»(40)
رودهایى از آب. «أنهار من ماء»(41)
در آرزوى آب. «افیضوا علینا من الماء...»(42)
رودهایى از شیر. «أنهار من لبن»(43)
آبى سوزان و زهرآلود. «حمیم و غساق»(44)
رودهایى از شراب. «أنهار من خمر»(45)
آبى چرك و خونآلود. «من غِسلین»(46)
رودهایى از عسل. «أنهار من عسل مصفّى»(47)
آبى پست. «ماء صدید»(48)
دو بهشت و باغ بزرگ. «جنّتان»(49)
مكانى تنگ. «مكاناً ضیّقا»(50)
برخوردهایى با سلام و سلامتى. «الا قیلاً لعنت و نفرین به یكدیگر. «كلّما دخلت سلاماً سلاما»(51)
امةّ لعنت اختها»(52)
ورودى با احترام. «طبتم فادخلوها»(53)
ورودى با قهر و نفرت. «خذوه فغلّوه»(54)
برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام توهین و بایكوت.
«قال اخسئوا فیها قولاً من ربّ رحیم»(55)
و لاتكلّمون»(56)
پذیرایى كنندگانى بىنظیر. «یطوف علیهم، گردش در میان آتش و آبسوزان.
«یطوفون ولدان مخلّدون»(57)
بینها و بین حمیم آن»(58)
پيام ها
1- در قیامت دستهاى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «و أصحاب الشّمال»
2- وضع دوزخیان به قدرى هولناك است كه مایهى شگفتى و تعجب مىشوند. «ما أصحاب الشّمال»
3- عذابهاى قیامت، بسیار سخت است. («سموم» و «حمیم» نكره آمده كه نشانه سختى و عظمت است.)
4- خوشگذرانان سرمست بدانند كه كامیابىهاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشید. «مترفین - فى سموم و حمیم و ظل من یحموم»
5 - آنچه گناه را سنگین و خطرناكتر مىكند، اصرار بر آن است. «یصرّون على الحنث العظیم»
6- خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملكرد خود انسان است. اگر خلافكاران سه نوع شكنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است كه سه خلاف پیوسته دارند. «كانوا... مترفین... كانوا یصرّون على الحنث... كانوا یقولون»
7- رفاه و عیّاشى، بستر ارتكاب گناه و تردید در معاد است. «مترفین... یصرّون... ءاذا متنا...»
8 - منكران معاد، دلیل بر انكار ندارند و تنها بعید مىشمردند. «ءاذا متنا...»
9- خطر آنجاست كه انسان، تردید نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف دیگران شود. «كانوا یقولون ءاذا متنا و كنّا ترابا»
10- افراد شبهه افكن، دامنه تردید را توسعه مىدهند. «أوَ آباؤنا الاولون»