ترجمه
آنچه را خداوند از اهل آبادىها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال) تنها میان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پیامبر براى شما آورده، بگیرید و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك كنید و از خدا پروا كنید كه خداوند، سخت كیفر است.
نکته ها
«دولة» به معناى گردش و دست به دست كردن اموال است.
در قرآن، چهار مرتبه به لزوم پشتیبانى اقتصادى از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام اشاره و به پرداخت بخشى از خمس، فیىء و دیگر درآمدها به آنان تأكید شده است: «و لذى القربى»(12)، «و لذى القربى»(13)، «و آت ذا القربى حقّه»(14) و «فآت ذا القربى حقّه»(15)
در آیه چهارم این سوره براى كسانى كه با پیامبر مخالفت مىكنند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده بود و در این آیه نیز براى افرادى كه ممكن است به تقسیم فیئ توسط پیامبر ایراد بگیرند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده است.
در این آیه، ابتدا حكم آمده، «فللّه و للرسول و لذى...» سپس دلیل حكم، «كى لایكون دولة...» و در پایان، توجه به احكام حكومتى پیامبر مطرح شده است.
خداوند براى «ذى القربى» هم مقام معنوى را سفارش كرده «قل لاأسئلكم علیه أجراً الا المودّة فى القربى»(16) و هم پشتوانه اقتصادى را. «ما افاء اللّه... لذى القربى»
گرچه براى تقسیم فیئدر این آیه شش مورد بیان شده، ولى لازم نیست در تمام موارد به طور یكسان تقسیم شود.(17)
فیئ، به شخص رسول خداصلى الله علیه وآله اختصاص ندارد، بلكه براى موقعیّت و مقام و جایگاه اوست و لذا بعد از پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله در اختیار جانشینان بر حق او یعنى اهل بیتعلیهم السلام است و در زمان غیبت، در اختیار فقهاى عادلِ بى هوى و هوس.
هر كجا با تلاش رزمندگان به غنایم رسیدیم، تنها خمس آن میان شش گروه تقسیم مىشود، چنانكه در آیه 41 سوره انفال آمده است، ولى هر كجا بدون زحمت چیزى بدست آید، تمامش میان آن شش گروه تقسیم مىشود.
پيام ها
1- قوانین قرآن، كلى است، نه مخصوص به شأن و زمان نزول. (قانون فیئ مربوط به تمام مواردى است كه كفّار آن را رها كرده و رفتهاند و مخصوص یهود بنىنضیر نیست. كلمه «ما» و «قرى» نشان عمومیّت است.) «ما افاء اللّه على رسوله من اهل القرى»
2- اموالِ كفّار فرارى، در اختیار رهبر دینى است. «ما افاء اللّه على رسوله»
3- نظام اسلامى به پشتوانه اقتصادى نیاز دارد كه یكى از آنان فیئ و اموالى است كه بدون جنگ، به خاطر فرار یا متاركه كفّار نصیب مسلمانان مىشود. «ما افاء اللّه على رسوله...»
4- رعایت ادب و شئون، در سخن لازم است. (ابتدا نام خدا، سپس رسول خدا و سپس دیگران). «للّه و للرسول...»
5 - سهم خداوند، زیر نظر پیامبر در راه رضاى خدا مصرف مىشود. «فللّه...»
6- فقرزدایى، جزء برنامههاى اصلى اسلام است. «و المساكین»
7- اگر گردش ثروت در دست اغنیاى مسلمانان ممنوع است، پس در دست كفّار قطعاً مورد نهى است. «كى لایكون دولة بین الاغنیاء...»
8 - برنامهریزان اقتصادى در نظام اسلامى باید به تعدیل ثروت وعدم تمركز آن در دست یك گروه خاص توجه داشته باشند. «كى لایكون دولة بین الاغنیاء...»
9- اطاعت از فرامین پیامبر واجب است، زیرا پیامبر معصوم است، وگرنه به طور مطلق و بى چون و چرا دستوراتش واجب الاطاعه نبود. «ما آتاكم الرسول فخذوه...»
10- سنت پیامبر، لازم الاجرا است. «ما آتاكم الرسول فخذوه»
11- لازم نیست تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلكه هر امر و نهى كه در سخنان پیامبر آمده باشد باید اطاعت شود. «ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا»
12- در انجام فرمان پیامبر، سرعت به خرج دهیم. «فخذوه... فانتهوا» (حرف فاء براى سرعت است).
13- در مسائل مالى و تقسیم آن لغزشگاهى است كه باید با تقوا از آن گذشت. «ما افاء اللّه... و اتقوا اللّه»
14- اطاعت بى چون و چرا از پیامبر، نمودى از تقوا است. «ما أتاكم الرسول فخذوه... و اتقوا اللّه»
15- بى تقوایى، كیفرى شدید دارد. «و اتقوا اللّه انّ اللّه شدید العقاب»
16- یاد كیفر سخت، سبب تقوا است. «و اتقوا اللّه... شدید العقاب»