ترجمه
و كسانى كه در دارالهجره (مدینه) و ایمان، قبل از مهاجران جاى گرفتند و كسانى را كه (از مكّه) به سویشان هجرت نمودند دوست مىدارند و در دل، نیازى به آنچه (از فیئ) به مهاجران داده شده احساس نمىكنند و اگرچه خود شدیداً در فقر هستند ولى مهاجران را بر خود مقدّم مىدارند و كسانى كه از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند.
نکته ها
«تبوّؤ» از «بواء» به معناى نزول و جاى گرفتن در مكان است.(18) «خصاصة»، به فقرى كه سبب شكاف زندگى شود گفته مىشود و «یوق» از «وقایه» به معنى حفاظت و كنترل است، «شُحّ» به معناى بخل همراه با حرص است.(19)
در كنار بهرهمند كردن مهاجران از فیئ، خداوند به ستایش انصار و مردم مدینه مىپردازد كه آنان، هم خانههایشان را براى مهاجران آماده كردند و هم ایمانشان را كامل نمودند كه تمام دستورات را بدون دغدغه عمل كردند.
در حدیث مىخوانیم: امام جوادعلیه السلام از اول شب تا صبح فقط یك دعا مىكرد: «الّلهم قنى شُحّ نفسى» خدایا! مرا از بخل نفسانىام حفظ كن. راوى مىگوید: به امام گفتم: جانم فدایت! من جز این یك دعا از شما نشنیدم! امام فرمود: «فاىّ شىء اشد من الشّحّ» چه چیزى خطرناكتر از بخل است.
در حدیث دیگرى مىخوانیم: «لایجتمع الشحّ و الایمان فى قلب رجل مسلم»(20)، بخل و ایمان در دل یك مسلمان جا نمىگیرد.
ایثار، یك كمال است امّا نباید موجب خروج از حدّ اعتدال شود، چنانكه قرآن در آیه 67 سوره فرقان، در وصف عباد الرّحمن مىفرماید: «و الّذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و كان بین ذلك قواماً»، آنان در انفاق، نه زیادهروى مىكنند و نه كوتاهى، بلكه راهى میانه را در پیش مىگیرند.
این موضوع، در روایتى از امام صادقعلیه السلام نیز مورد تأكید قرار گرفته است.(21)
پيام ها
1- بستر سازى براى ارائه خدمات به دیگران یك ارزش است. «تبوّؤ الدار»
2- هم ظاهر آراسته لازم است و هم باطن. «تبوّؤ الدار و الایمان»
3- محبّت به اهل ایمان مرز و بوم ندارد. «یحبّون من هاجَرَ الیهم»
4- از ایثار و روحیات خوب دیگران نام ببرید. «یحبّون... یؤثرون»
5 - دوستى پایدار آن است كه به خاطر كمالات، افراد را دوست بداریم، نه به خاطر نام و قبیله و چشمداشت. «یحبّون من هاجر»
6- تظاهر به كمال ارزش ندارد، كمال آن است كه در عمق جان باشد. «لایجدون فى صدورهم حاجة»
7- در ستایش از گروهى، نباید از گروه دیگر غافل شد تا ایجاد حساسیّت شود. در آیه قبل از مهاجرین ستایش شد و این آیه از انصار ستایش مىكند. «یحبون من هاجر الیهم»
8 - مهمتر از مهماندوستى، مهاجر دوستى است، زیرا مهمان چند روزى بیشتر نیست، ولى مهاجر مدّتهانزد انسان مىماند. «یحبون من هاجر الیهم»
9- در تجلیل، سلسله مراتب و سوابق حفظ شود. اول مهاجران(آیه قبل) بعد انصار(این آیه) و در آیه بعد از تابعین ستایش شده است.
10- خداوند از افرادى كه حسد ندارند ستایش مىكند. (معمولاً حسادتها به هنگام تقسیم مال جلوه مىكند. با اینكه پیامبر، فیئ را تنها به مهاجران داد ولى انصار چشمداشتى نداشتند.) «لایجدون... حاجة مما اوتوا»
11- طبع بلند و دید وسیع، مورد ستایش قرآن است. «لایجدون فى صدورهم حاجة»
12- اظهار دوستى كافى نیست، دوستىِ عملى لازم است. «یحبّون... یؤثرون»
13- بخشش با وجود نیاز مهمتر است. «یؤثرون... و لو كان بهم خصاصة»
14- رستن از بخل، مایه رستگارى است. «مَن یوق شحّ نفسه... هم المفلحون»
15- بخل با نفس عجین است. اگر كسى از بخل دور شود نه تنها از مال بلكه از جان نیز مىتواند بگذرد. «یوق شحّ نفسه»
16- بخیل، رستگار نمىشود. «مَن یوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون»
17- نجات از بخل، با كمك و امداد الهى ممكن است. كلمه «یوقَ» مجهول آمده، زیرا بازدارنده خداوند است.
18- بسیارى از كمالات، مربوط به نجات از بخل است. جمله «یوق شح نفسه» به عنوان كلید، در آخر آیه آمده است.