ترجمه
و بدین سان (بتها و خادمان بتها كه) شریكان آنها (در اموالشان محسوب مىشدند،) كشتن فرزند را براى بسیارى از مشركان (به عنوان قربانى براى بتها) زیبا جلوه دادند تا آنان را به هلاكت كشیده و آیین آنان را مشتبه سازند. و اگر خداوند مىخواست چنین نمىكردند (و به اجبار جلو آنان را مىگرفت)، پس آنان را با دروغهایى كه مىبافند واگذار.
نکته ها
همان گونه كه تقسیم كشت و دام، میان خدا و شریكان، در نظر مشركان جلوه داشت، عشق به بت و فرزندكشى در پاى بت را هم وسوسههاى شیطانى در نظرشان آراسته بود.
«یُردُوهُم»: از «ارداء» به معناى هلاك كردن است.
مشركان یا مىگویند: دختر ننگ است و زنده به گورش مىكنند، «أیمسكه على هون» [485] یا مىگویند: خرجى ندارم و باید نابود شود، «خشیة املاق» [486] یا آن را نوعى قرب به بتها مىدانند، كه همهى اینها نوعى تزیین است.
پيام ها
1- بینش غلط و خرافى، سبب مىشود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نماید. «زَیَّن... قتل أ
ودلاهم»
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجیه درست مىكنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَیَّن»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنیم. «لكثیر من المشركین» نه آنكه همه چنیناند.
4- توجیه گناه و آراستن زشتىها، عامل هلاكت و سقوط است. «زَیَّن... لیُردُوهم»
5 - خرافهگرایى، سبب التقاط و آمیختگى دین با شبهات است. «ولیلبسوا»
6- پیامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دلهاى آماده مىرود. «فذرهم»
7- افكار و رفتار منحرفان، نباید حقّجویان را دلسرد كند. «فذرهم و ما یفترون»
8 - شریك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فذرهم و ما یفترون»