ترجمه
و گفتند: جز زندگى دنیوى ما، هیچ زندگى دیگرى نیست و ما (پس از مرگ) برانگیحته نمىشویم.
و اگرببینى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شدهاند، (خدا) مىفرماید: آیا این (رستاخیز) حقّ نیست؟ مىگویند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مىفرماید: پس به كیفر كفرورزىها و كفرانهایتان، عذاب را بچشید.
نکته ها
در آیه 27 و 30، دو بار كلمهى «و لو ترى» تكرار شده است تا صحنههاى سخت قیامت را ترسیم و گامى براى هدایت مردم باشد.
طبق آیهى 30 خداوند با مجرم سخن مىگوید. ولى بعضى آیات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مىكند. «لایكلّمهم اللَّه»، این مطلب یا اشاره به مواقف و صحنههاى مختلف در قیامت است، و یا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طیّب و دلشادكننده نمىگوید.
در آیهى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحید مؤاخذه نمود: «أین شركاؤكم» و در آیه 27 به خاطر تكذیب نبوّت مؤاخذه كرد: «لانكذّب بایات ربّنا» و در آیه 30 به سبب انكار قیامت مؤاخذه مىكند. «ألیس هذا بالحقّ»
اسلام براى انسانها چند نوع حیات را ترسیم مىكند:
1- حیات دنیا. «زهرة الحیاة الدّنیا» [290]
2- حیات برزخى. «من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون» [291]
3- حیات معنوى و هدایت. «دعاكم لما یحییكم» [292]
4- حیات اجتماعى. «ولكم فى القصاص حیاة» [293]
5 - حیات طیبه (در سایهى قلب آرام و قناعت). «فلنحیّینه حیاة طیّبة» [294]
پيام ها
1- مشركین، افرادى سطحىنگر و مادّى هستند و محدودهى حیات را تنها در همین دنیا مىبینند و منكر رستاخیزند. «اِن هى الاّ حیاتنا الدّنیا» (اگر در جاى دیگر قرآن مشركین بت را شفیع خود مىدانند: «هؤلاء شفعاؤنا» [295] مرادشان شفاعت در دنیاست. [296])
2- خداوند، پیامبرش را تسلیت و دلجویى مىدهد كه همهى لجاجتها بىپاسخ نخواهد ماند. «و لوترى»
3- مجرمان، همانند اسیران ذلیل، بازداشت و نگهداشته مىشوند. «اذ وقفوا»
4- در قیامت قاضى و بازپرس در درجهى اوّل خود خداوند است. «قال ألیس هذا بالحقّ»
5 - اعترافات كفّار و مشركان در قیامت، سودى ندارد. «قالوا بلى... فذوقوا»
6- كفّار، در قیامت بارها سوگند یاد مىكنند. «واللّه ربّنا ما كنّا مشركین - قالوا بلى و ربّنا»
7- كیفرهاى قیامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنیاست. «و مانحن بمبعوثین... فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون»