ترجمه
(اى پیامبر! به مردم) بگو: من ادّعا نمىكنم كه گنجینههاى خداوند نزد من است و من غیب هم نمىدانم و ادّعا نمىكنم كه من فرشتهام، من جز آنچه را به من وحى مىشود پیروى نمىكنم. بگو: آیا نابینا و بینا برابرند؟ آیا نمىاندیشید؟
نکته ها
گویا مردم بى ایمان خیال مىكردند كسى مىتواند پیامبر باشد كه خزائن الهى در اختیارش باشد، یا انتظار داشتند تمام كارهاى خود را از مسیر علم غیب حل كند، پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله در این آیه مأمور مىشود با صراحت جلوى توقّعات نابجا و پندارهاى غلط آنان را بگیرد و محدودهى وظائف خود را بیان كند و بگوید: معجزات من نیز در چهارچوب وحى الهى است، نه تمایلات شما و بدانید كه هر كجا به من وحى شد معجزه ارائه خواهم داد، نه هر كجا و هرچه شما هوس كنید.
در این آیه، غیب دانستن پیامبر به صورت مستقل نفى شده، ولى گاهى آگاهىهایى از غیب به پیامبر عطا شده است. خداوند بارها دربارهى تاریخ حضرت یوسف و مریم و نوح و... به پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله فرموده است: «ذلك من انباءالغیب نوحیه الیك» این قصهها، اطلاعات غیبى است كه به تو مىدهیم. در آخر سورهى جنّ هم فرموده است: خداوند علم غیب دارد و آن را جز به اولیاى خویش عطا نمىكند. پس علم غیب مخصوص خداست و اگر بخواهد گوشهاى از آن را در اختیار اولیاى خود قرار مىدهد.
برخورد همهى انبیا با مردم یكسان بوده است. همین سخنان را حضرت نوح هم به مردم خود مىگفت. [347]
پيام ها
1- صداقت انبیا، تا آنجاست كه اگر فاقد قدرتى باشند، به مردم اعلام مىكنند. «قل لا أقول»
2- از كارهاى انبیا، مبارزه با خرافهگرایى و شخصیّتسازى كاذب است. «لااقول... لا اعلم»
3- از پیامبران، توقعات بیجا نداشته باشید. «لا اقول لكم عندى خزائن اللَّه»
4- زندگى، اهداف و شیوهى كار رهبر باید صریح و روشن براى مردم بیان شود. «قل لا اقول...»
5 - نگذارید مردم، شمارا بیش از آنچه هستید بپندارند. (شخصیّتها اگر القاب كاذب را از خود نفى كنند، جلوى غلوها و انحرافات گرفته مىشود). «لا اقول لكم عندى خزائن اللَّه...»
6- انبیا، با پول و تهدید و تطمیع كار نمىكردند، تا دیگران از روى ترس و طمع، دور آنان جمع نشوند و خیال نكنند كه اگر با پیامبر باشند، از علم غیب یا خزانهى الهى مشكلاتشان حل خواهد شد. «قل لا اقول...»
7- پیامبر براى زندگى شخصى یا ادارهى حكومت، همچون دیگران از مسیر عادّى اقدام مىكند و از علم غیب و خزانهى الهى استفاده شخصى نمىكند، گرچه براى اثبات نبوّت لازم است استفاده كند. «لا اعلم الغیب»
8 - گرچه پیامبر خزائن الهى و علم غیب ندارد، ولى چون به او «وحى» مىشود باید از او پیروى كرد. «یوحى الىّ»
9- كار پیامبر، نه بر اساس خیال و سلیقه است، نه بر اساس تمایلات اجتماعى یا محیط زدگى، بلكه تنها براساس پیروى از وحى است. «ان اتّبع الاّ مایوحى الى»
10- رفتار و گفتار پیامبران، براى ما حجّت است، چون بر مبناى وحى است. «ان اتّبع الا ما یوحى الى»
11- پیروى از انبیا، بصیرت واعراض از آنان، نابینایى است. «قل هل یستوى الاعمى و البصیر»
12- فكر صحیح، انسان را به پیروى از انبیا وامىدارد و بهانهها و توقعات را كنار مىگذارد. «أفلا تتفكّرون»