ترجمه
(خداوند به ابلیس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چیز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدى.
نکته ها
دلیل سجدهى فرشتگان بر آدم، فرمان خداوند و لیاقت ذاتى انسان بود نه جنسیّت و ساختمان وجودى او.
شیطان در مقام توجیه نافرمانى خود، با مغلطه و قیاسى نابجا ادّعا كرد: من از آدم برترم، زیرا من از آتشم و آدم از خاك، گرچه هركدام منشأ اثرى خاص مىباشند، امّا در حقیقت او با این ادّعاى غلط، به جاى اطاعت از فرمان خداوند حكیم وتوجّه به جایگاه آدمى نزد خداوند، «انّى جاعل فى الارض خلیفة» [21] و نادیده گرفتن روح الهى در انسان، «نفختُ فیه من روحى» [22] در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسیارى از ما نیز در بسیارى موارد، احكام و دستورات دینى را بدون توجّه به حكمت و فلسفهى آن، به ظاهر با عقل خود مىسنجیم و چون دلیل آشكارى براى آن نمىیابیم، آن را نمىپذیریم و بدان بىاعتنا مىشویم، یا در برخى موارد از مقایسهى موضوعاتِ متشابه با یكدیگر، حكم یكسانى براى همهى آنها صادر مىكنیم.
لذا قیاس در استنباط احكام جایز نیست و امام صادق علیه السلام همواره از قیاسهاى ابوحنیفه به شدّت انتقاد مىكرد. [23]
پيام ها
1- قبل از صدور حكم، محاكمه و بازپرسى لازم است. «قال ما منعك»
2- شیطان، پایهگذار نافرمانى و گناه است. «ما منعك... اذ امرتك» چون اوّلین نافرمانى توسّط او صورت گرفت.
3- عقاب بدون بیان قبیح است، تا حكمى و مطلبى بیان نشده، بازخواست و مجازات نمىتوان كرد. «قال ما منعك... اذ امرتك»
4- شیطان در برابر خدا ایستاد، نه در برابر حضرت آدم. «اذ أمرتك» چنانكه در آیهى دیگر مىخوانیم: «ففسق عن امر ربّه» [24]
5 - شیطان نیز همچون انسان داراى تكلیف و اختیار است. «ما منعك الاّ تسجد اذ امرتك قال...»
6- میزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و... هیچ كدام معیار نیست. «اذ أمرتك قال أنا خیر...»
7- در قضاوت، به مجرمان نیز فرصت اظهارنظر بدهیم. «قال أنا خیر منه»
8 - نادیده گرفتن بعد ملكوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او كه مرام و مسلك مادّیین مىباشد، شیطانصفتى است. «قال أنا خیر منه»
9- خودبرتربینى مىتواند مخلوق را به جبههگیرى در مقابل خالق ودار مىكند. «أنا خیر منه»
10- قبول خالقیّت خدا به تنهایى كافى نیست، اطاعت و تسلیم هم لازم است. «خلقتنى... خلقته» شیطان، خالقیّت خدا را پذیرفته بود، ولى از او اطاعت نكرد.
11- نژادگرایى، از ارزشهاى شیطانى است. «خلقتنى من نار»
12- شیطان در برابر فرمان روشن و صریح خداوند، به سلیقه شخصى خود عمل كرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. «اذ امرتك قال... خلقتنى من نار...»
13- شیطان، از قیاس استفاده كرد كه اساس علمى ندارد، بلكه بر مبناى گمان است. «خلقتَنى من نار و خلقتَه من طین»