ترجمه
و آنان (قوم موسى) را به دوازده گروه تقسیم كردیم كه هر یك شاخهاى از دودمان بنىاسرائیل و اُمّتى بودند، و به موسى آنگاه كه قومش از او آب طلبیدند، وحى كردیم كه عصاى خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ، دوازده چشمه جوشید (و به اطراف سرازیر شد، آن گونه كه) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبى شناختند. و ابر را بر فراز آنان سایهبان ساختیم و «مَنّ» و «سَلوى» (دو نوع خوراكى) بر آنان نازل كردیم (و به آنان گفتیم:) از پاكیزههایى كه روزى شما كردهایم، بخورید. آنان (با ناسپاسى خود) بر ما ستم نكردند، بلكه بر خویشتن ستم كردند.
نکته ها
«اَسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوهها و شاخههاى یك فامیل گفته مىشود. هر یك از تیرههاى بنىاسرائیل، از یكى از فرزندان یعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشیدن و فوران كم و مختصر است.
«مَنّ»، غذایى همچون عسل و شیرهى گیاهى (نظیر گزانگبین)، و «سَلوى» پرندهاى حلال گوشت، شبیه كبوتر (و بلدرچین) است.
عدد «دوازده»، عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائیل، عدد چشمههاى آبى كه با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم علیهم السلام است. مخالفان اهلبیت، بسیار كوشیدهاند تا این حدیث پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله را (كه شیعه و سنّى با دهها سند آن را نقل كردهاند) كه خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قریشند، [303] بر حاكمان بنىامیّه و بنى عباس تطبیق دهند، امّا نتوانستهاند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشیدن آب بسیار، پدیدار شدن چشمهها به تعداد قبیلهها. در روایات مىخوانیم كه حضرت موسى علیه السلام با توسّل به اهلبیت پیامبر علیهم السلام دست به اعجاز زد. [304]
حضرت شعیب علیه السلام به دیدن داماد خود موسى علیه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى علیه السلام را دید. به موسى پیشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معیّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهمتر را به موسى علیه السلام ارجاع دهند. [305]
بعضى از مطالب و جریانها در آیات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله این داستان كه در آیه 57 به بعد سورهى بقره نیز آمده و این بیانگر آن است كه تكرار یك موضوع، با انگیزهى تربیتى مانعى ندارد.
پيام ها
1- در ادارهى امور، وجود تشكیلات، تقسیم كار و طبقهبندى، نقش مهمى دارد. «و قطّعناهم»
2- دوازده گروه بنىاسرائیل، همه از یك ریشه بودند. «قطّعناهم» به جاى «جعلنا»
3- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قطّعناهم»
4- عرضه بعد از تقاضا، اهمیّت بیشترى دارد. «استسقاه... اضرب بعصاك»
5 - وسیله مهم نیست، ارادهى الهى مهم است كه گاهى یك عصاى چوبى را كارگشا در همه جا قرار مىدهد. «بعصاك» (عصا، در جایى مار و اژدها و در جاى دیگر وسیلهاى براى ایجاد چشمههاى آب مىشود)
6- توسّل به پیامبران براى رهایى از مشكلات جایز، بلكه به اجابت نزدیك است. مردم، نیازهاى اقتصادى و مادّى خود را نیز با انبیا در میان مىگذاشتند و به آنان متوسّل مىشدند. «استسقاه... فانبجست»
7- اگر هر گروه بداند كه به كجا باید رجوع كند، بسیارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود. «قد علم كلّ اُناس مشربهم»
8 - به مردم آگاهى دهیم، خودشان عمل مىكنند. «قد علم كلّ اُناس مشربهم» و نفرمود: «قد شرب»
9- خداوند، هم آب مورد نیاز بنىاسرائیل را تأمین نمود، هم غذاى آنان را. «اثنتا عشرة عینا... المنّ و السلوى»
10- پیدایش و حركت ابرها و عملكرد آنها، همه تحت تدبیر و ارادهى الهى است. «وظلّلنا علیهم الغمام»
11- منّ و سلوى، از غذاهاى طیّب است. (جمله «كلوا من الطیّبات»، پس از «المنّ و السلوى» آمده است)
12- خداوند، روزىرسانِ مردم، «رزقناكم» و خواهان بهرهگیرى طیّب از نعمتهاى پاك و پاكیزه است. «كلوا من طیّبات»
13- با یك ضربه عصاى موسى، چشمهها از دل سنگ جوشید، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخورد. «و ما ظلمونا و لكن كانوا انفسهم یظلمون»
14- كفران نعمت، سبب محرومیّت از آن مىشود و زیانش به ناسپاسان مىرسد. «ولكن كانوا انفسهم یظلمون»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنویّت خود بهره نگیرند، به خود ستم كردهاند. «كانوا أنفسهم یظلمون»