ترجمه
پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشینان آنها شدند كه كتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپایدار این دنیا را مىگرفتند (و با رها كردن قانون خدا) مىگفتند: به زودى ما بخشوده خواهیم شد. و اگر بار دیگر همان منافع مادّى پیش آید، باز هم آنرا مىگیرند (و قانون خدا را رها مىكنند). آیا از آنان در كتاب آسمانى، پیمان گرفته نشده كه جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اینكه مطالب آن كتاب وپیمان را بارها (به صورت درس) خواندهاند، (ولى در عمل، دنیا پرستند) در حالى كه خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمىكنید؟
نکته ها
«خَلْف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مىشود و «خَلَف» به فرزند صالح. [323]
«عَرَض»، به معناى هرگونه سرمایه است، ولى «عَرْض»، تنها پول نقد مىباشد، همچنین به موجود عارضى و كم دوام وناپایدار «عَرَض» مىگویند، لذا چون دنیا ناپایدار است، به آن عرض گفته مىشود. فیض كاشانى مىگوید: مراد از «عَرَض» در آیه، رشوه است.
«درس»، به معناى تكرار است و از آنجا كه به هنگام مطالعه و فراگرفتن چیزى از استاد، مطالب تكرار مىشود به آن درس گفته شده و به چیزهایى كه مكرّر استفاده شده و كهنه شدهاند نیز مندرس مىگویند. [324]
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند سفارش نموده است مردم چیزى را كه نمىدانند نگویند، سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ألم یؤخذ علیهم میثاق الكتاب ان لایقولوا على اللّه الا الحقّ» [325]
امام حسن علیه السلام فرمود: «عجب لمن یتفكّر فى مأكوله كیف لا یتفكّر فى معقوله فیجنب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یرویه»، تعجّب از كسى است كه در غذا و خوراك جسمى خود تفكّر و تأمّل مىكند، امّا در انتخاب غذاى فكرى خود هیچ اندیشهاى ندارد و هرچیزى را در دل و عقیدهى خود جاى مىدهد. [326]
پيام ها
1- تاریخ، شاهد نسلهایى دنیاگرا و گناهكار از یهود بوده است. «فخلف من بعدهم خلف...»
2- دنیاگرایى، از آفات دین است. «من بعدهم خلف... یأخذوا عرَض هذا الاَدنى»
3- یهودیان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى كامل به آن. «ورثوا الكتاب»
4- كسى كه از تعالیمِ كتاب آسمانى آگاه شد، شایسته نیست دنیاگرایى و حرامخوارى را پیشه خود كند. «ورثوا الكتاب یأخذون...»
5 - رشوه و حرامخوارى در ادیان دیگر نیز مورد انتقاد و توبیخ بوده است. «یأخذون عرض هذا الادنى»
6- یهودیان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مىگفتند بخشیده خواهیم شد. «سیغفر لنا»
7- یهودیان چنان خودخواه بودند كه خیال مىكردند بدون توبه بخشیده مىشوند. «سیغفر لنا» آرى، كسى كه مغفرت را براى خود تضمین شده مىداند، قابل توبیخ است.
8 - امید بىجا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سیغفرلنا» امید به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست.
9- حرامخواران یهود به گناه خود اصرار داشتند. «و ان یأتهم عرض مثله یأخذوه»
10- نشان توبهى واقعى آن است كه اگر صحنهى خلاف دوباره پیش آید، مرتكب آن نشود. «اِن یأتهم عرض مثله یأخذوه»
11- هركس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، نسبت ناحقّ به خدا داده است. «أن لا یقولوا على اللّه الاّ الحقّ»
12- دانستن تعالیم كتاب آسمانى و مطالعهى آن به طور مكرّر كافى نیست، عمل لازم است. «ورثو الكتاب... درسوا»
13- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمتهایى جاودانه و پایدار است. «و الدّار الآخرة خیر»
14- دورى از حرامخوارى، نشانهى تقواست. (جمله «یتّقون»، در برابر جمله «یأخذون عرض» قرار گرفته است.)
15- بهرهگیرى از حیات سراسر خیر اخروى، در گرو تقوا و پرهیزگارى است. «و الدّار الآخرة خیر للّذین یتّقون»
16- هركس دنبال دنیا رفته و آخرت را رها كند، خردمند نیست. «أفلا تعقلون»
17- از روشهاى تبلیغى و تربیتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است كه وجدانها را بیدار مىكند. «أفلا تعقلون»