ترجمه
همانا كسانى كه تقوا پیشه كردهاند، هرگاه وسوسههاى) شیطانى به آنان نزدیك شود، متوجّه مىشوند (وخدا را یاد مىكنند)، آنگاه بینا مىگردند.
و برادرانشان، (شیطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مىكشند و نگه مىدارند و هیچ كوتاهى نمىكنند.
نکته ها
كلمهى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس نمودن مىباشد. «طائف»، به معنى طواف كننده است، گویا وسوسههاى شیطانى همچون طواف كنندهاى پیرامون فكر و روح انسان پیوسته گردش مىكند تا راهى براى نفوذ بیابد. [401]
شاید مراد از توجّه در این آیه، تذكّر به شنوایى و بینایى خداوند است كه در پایان آیهى قبل آمده بود، یعنى توجّه مىكنند كه خدا كار آنها را مىبیند و حرفشان را مىشنود و این توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مىشود. چنانكه امام صادق علیه السلام دربارهى این آیه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مىآید، او به یاد خداوند مىافتد، متذكّر شده و انجام نمىدهد. [402]
در برخى روایات، ذكر «لااله الاّ اللّه» براى دفع وسوسههاى شیطان توصیه شده است. [403]
وسوسهى شیطان، گاهى از دور است، «فوسوس الیه» [404] ، گاهى از طریق نفوذ در روح و جان، «فى صدور النّاس» [405] ، گاهى با همنشینى، «فهو له قرین» [406] ، گاهى هم از طریق رابطه و تماس. «مسّهم»
پيام ها
1- شیطان، سراغ انسانهاى با تقوا و مؤمن هم مىرود. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم»
2- شیطانها براى انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. «طائف»
(وسوسههاى نفسانى و شیطانى، مثل میكرب همه جا وجود دارند و دنبال ایمانهاى ضعیفند تا در آنها نفوذ كنند.)
3- گاهى ممكن است علما، مربّیان و مصلحان، مورد تماسهاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گیرند كه باید هشیار باشند و در مسیر خواستههاى دشمن قرار نگیرند و به خدا پناه ببرند. «اذا مسّهم... تذكّروا»
4- یاد خدا، به انسان بصیرت مىدهد و او را از وسوسهها نگاه مىدارد. «تذكّروا، مبصرون»
5 - متّقى، به خدا توجّه كرده و شیطانشناس و آگاه است. «اتّقوا... تذكّروا»
6- گناهكاران و گرفتاران شیطان، كورند و نجات یافتگان از دامهاى ابلیس، بینایند. «مبصرون»
7- اگر جامعه از نظر اخلاقى، سیاسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشد، رفت و آمدها وتماسها با شیطان صفتان در آنها كارساز نخواهد بود. «تذكّروا، مبصرون»
8 - اگر تقوا و تذكّر نباشد، شیطانها با انسان برادر مىشوند و تماس آنها، آسان و مؤثّر مىگردد و انسان را به عمق گمراهى مىكشانند. «اخوانهم یمدّونهف فى الغىّ»
9- راه انحراف، نهایت و حدّ ندارد. «یمدّونهم فى الغىّ»
10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولایت قرار مىدهد، چنانكه در آیات قبل خواندیم، «انّ ولىّ اللّه... و هو یتولّى الصالحین» ولى بىتقوایان، گرفتار اُخوّت شیطانى مىشوند. «اخوانهم یمدّونهم فى الغىّ»
11- شیطانها، پس از به گمراهى كشاندن انسانهایى كه برادر آنها شدهاند، دستبردار نیستند و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مىبرند. «فى الغىّ لایقصرون»
12- شیطان صفتان، در مسیر انحراف به كسى رحم نمىكنند و از هیچ كس دست برنمىدارند. «لا یقصرون»