ترجمه
(شعیب به مخالفان گفت:) اگر پس از آنكه خداوند مارا از آیین شما نجات داد، دوباره به آن برگردیم بىگمان بر خدا دروغ بستهایم، ما را نسزد كه به آیین شما برگردیم، مگر آنكه خدا بخواهد كه او پروردگار ماست (خدا هم هرگز چنین نخواهد خواست). پروردگارِ ما بر هر چیز احاطهى علمى دارد، ما بر خداوند توكّل كردهایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حقّ داورى و راهگشایى كن كه تو بهترین داوران و راهگشایانى.
نکته ها
«ملّت»، به معناى كیش و آیین است، چنانكه در جاى دیگر مىخوانیم: «ملّة ابیكم ابراهیم». [181]
«فتح» در این گونه موارد، به معناى قضاوت و داورى براى راهگشایى است، یعنى سخن آخر را خداوند مىگوید تا از بنبست خلاص شده و راه باز شود.
چون یاران شعیب علیه السلام، دین را بر اساس بیّنه و استدلال پذیرفتهاند، نه هوا و هوس؛ پس آن را رها نخواهند كرد. مگر آنكه خداوند دستور دهد و خداوند هم هرگز دستور بازگشت به شرك و كفر را نمىدهد، چون معمولاً كسى از دستورش بر مىگردد كه از كردارش پشیمان شود و خداوند هرگز چنین نیست.
پيام ها
1- ارتداد وبرگشت از آرمانها و عقائد حقّ و پذیرفتن شریك براى خداوند، نوعى افترا بر خدا و پیمانشكنى است. «قد افترینا... ما یكون لنا أن نعود»
2- شرك، اسارت و یكتاپرستى، نجات است. «بعد اذ نجّانا اللّه»
3- مؤمن، هرگز از حقّ عدول نمىكند و اهل سازش بر سر عقائدش نیست. «ما یكون لنا...» (عقبگرد و ارتجاع، ممنوع است و تساهل و تسامح همه جا ارزش نیست.)
4- هدایت و ضلالت در دائرهى اراده خداوند است. «الاّ أن یشاء اللّه»
5 - باید در هر حال تسلیم خدا بود و امر او را اطاعت كرد. «الاّ أنیشاء اللّه»
6- دلیل تسلیم شدن و پذیرفتن ربوبیّت خداوند، علم بىپایان اوست. «الاّ ان یشاء اللّه... وسع ربّنا كلّ شىء علماً»
7- دلیل توكّل ما بر خداوند نیز علم مطلق او بر همه چیز است. «وسع ربّنا كلّ شىء علماً على اللّه توكّلنا»
8 - براى پایدارى در ایمان، از خداوند استمداد و به او توكّل كنیم. «مایكون لنا ان نعود... على اللّه توكّلنا»
9- در برابر پیشنهادهاى شوم دشمنان، باید با توكّل بر خدا، قاطعانه ایستاد. «ما یكون لنا... توكّلنا»
10- واگذارى داورى به خداوند، نمونه ومصداق توكّل و تسلیم است. «على اللّه توكّنا ربّنا افتح...»
11- در دعا، تناسب بین خواسته و اسماى الهى را باید در نظر گرفت. آنجا كه نیاز به فتح داریم، خدا را با خیرالفاتحین صدا مىزنیم. «افتح... خیر الفاتحین»
12- لازمهى داورى صحیح، علم وآگاهى همهجانبه است. داورى، حقّ كسى است كه همه چیز را مىداند. «وسع ربّنا كلّ شىء علما... ربّنا افتح...»
13- داورى، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّنا افتح»
14- هدف انبیا تثبیت و بر كرسى نشاندن حرف حقّ است، نه سخن خویشتن. «افتح بیننا و بین قومنا بالحقّ»