ترجمه
سپس به جاى ناخوشى، خوشى قرار دادیم تا آنكه فزونى یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعى) رنجها و خوشىها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانهى قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتیم، در حالى كه درك نمىكردند.
نکته ها
«عَفَوا»، به معناى كثرت مال و فرزندان، یا ترك كردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولى آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورهى انعام آیه 44 آمده است: «فلمّا نسوا ما ذكّروا به فتحنا علیهم أبواب كلّ شىء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذكّرات ما را فراموش كردند، درهاى نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از كامیابىها، ناگهان گرفتار قهر خویش كردیم. مثل بیمارى كه پزشك از بهبود او مأیوس شده و مىگوید: هر چه میل دارد به او بدهید، كارش تمام است.
ممكن است براى آیه معناى دیگرى نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. [185] غافل از آنكه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همهى نسلهاست و اینگونه غفلتها، زمینهى قهر الهى است.
پيام ها
1- گاهى رفاه، بینش و تحلیلهاى نادرست، عامل نسیان و طغیان مىشود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانهى لطف نیست، گاهى زمینهساز قهر الهى است. «حتّى عفواْ... فاخذناهم بغتة»
3- بیشتر مردودین در آزمایشهاىالهى، مرفّهانند نه محرومان.«حتّىعفوا وقالوا...»
4- قهر الهى، خبر نمىكند و ناگهان مىرسد. «بغتة»
5 - از كنار حوادث تلخ و شیرین بىتفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بىشعورى است. «لا یشعرون»
6- غوطهور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگیرانه دچار مىكند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»