ترجمه
همانا هدایت (مردم) بر عهده ماست.
و بى شك آخرت و دنیا از آنِ ماست.
پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بیم دادم.
(آتشى كه) جز بدبختترین افراد در آن در نیاید.
همان كه (حق را) تكذیب كرد و روى بر تافت.
ولى با تقواترین مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد.
همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود.
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه باید جزا داده شود، نزد او نیست.
جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد.
و به زودى خشنود شود.
نکته ها
هدایت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «انّ علینا للهدى» ولى پذیرش آن از سوى مردم حتمى نیست. چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «و امّا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى»(81)
«تلظّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زیادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لایصلاها الاّ الاشقى» در كلمه «صَلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شاید «نارًا تلظّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و سایر مجرمان به انواع دیگرى از آتش گرفتار شوند.
آیه «و لسوف یرضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: یكى آنكه انسان با رسیدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، دیگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد یعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»(82)، «ارجعى الى ربّك راضیة مرضیة»(83)
پيام ها
1- یكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «انّ علینا للهدى»
2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنیاز است. «و انّ لنا للآخرة و الاولى»
3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فانذرتكم» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى كسى است كه دنیا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5 - شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. «الاشقى... الاتقى» (كسى كه آن همه نشانههاى هدایت را نادیده بگیرد بدبختترین است «اشقى، الّذى كذّب و تولىَّ»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سیجنّبها الاتقى الّذى یؤتى ماله»
7- كمك به محرومان، شیوه دائمى پرهیزگاران است. «یؤتى»
8 - كمك از مال شخصى ارزش است. «ماله»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الاتقى الّذى یوتى ماله»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكیه و خودسازى. «یؤتى ماله یتزكى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لاَحدٍ عنده من نعمة» (انفاقى ارزش بالایى دارد كه انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چیز دیگرى نیست. «الاّ ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «الاّ ابتغاء وجه ربّه»
14- انفاق باید در راههاى خداپسندانه باشد. «یؤتى ماله... ابتغاء وجه ربّه»
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنید كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «و لسوف یرضى»