ترجمه
امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت
و پاداش نیك (روز جزا) را تصدیق كرد.
به زودى ما او را براى پیمودن بهترین راه آماده خواهیم كرد.
ولى آنكه بخل ورزید و خود را بىنیاز پنداشت.
و پاداش نیك (روز جزا) را تكذیب نمود.
پس او را به پیمودن دشوارترین راه خواهیم انداخت.
و چون هلاك شد، دارایىاش براى او كارساز نخواهد بود.
نکته ها
شاید مراد از عطاى همراه با تقوا، این باشد كه عطا با نیّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسیر خدا باشد كه تمام این امور در كلمه تقوا جمع است. «اعطى واتقى»
اگر خداوند براى برخى راه خیر را باز مىكند، «فسنیسّره للیسرى» و براى برخى راه شر را «فسنیسّره للیسرى» به خاطر تفاوت تلاش خود انسانها است. «انّ سعیكم لشتّى»
در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسایه هنگامى كه میوه آن درخت به زمین مىریخت، آن را برگرفته و مىخوردند ولى صاحب درخت، میوه را از دهان اطفال مىگرفت. پدر اطفال مسئله را به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله گزارش داد.
حضرت نزد صاحب خانه رفته و پیشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پیامبر داد و گفت: دنیاى نقد را به آخرت نسیه نمىفروشم. پیامبر برگشت. یكى از یاران پرسید: آیا اگر من آن درخت را بگیرم و با من نیز چنین معاملهاى مىكنید؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهایى چندین و چند برابر، درخت را خریدارى كند و در اختیار پیامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقیر آمده و درخت را به آنها بخشید. در این هنگام آیات این سوره نازل شد.(76) «فامّا من اعطى و اتقى و صدق بالحسنى...»
هر كس گام اول سخاوت را بر اساس ایمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفیّت و شرایط روحى او را براى كارها هموار مىكند و روح او را با كار خیر مأنوس مىگرداند، تجربه و تعقل و كاردانى او را بالا مىبرد، الهام و ابتكار به او مىدهد، پذیرش مردمى و اجتماعى او را زیاد مىكند و راههاى جدیدى را براى كار خیر پیش پاى او مىگذارد كه همه اینها مصداق «فسنیسّره للعسرى» است.
نكته لطیف آن است كه قرآن مىفرماید: او را براى آسانترین راه آماده مىكنیم «فسنیسّره للیسرى» و نفرمود: كار را براى او آسان مىكنیم. «سنیسر له الیسرى» و فرق است میان آنكه انسان روان باشد یا كارش روان باشد. انسان مىتواند با توكل و دعا و اتصال به قدرت بى نهایت آسان داراى چنان سكینه و سعه صدر شود كه هر كارى را به راحتى بپذیرد و انجام هر كار خیر براى او آسان باشد.
در تاریخ كربلا مىخوانیم كه همین كه زینب كبرى بدن قطعه قطعه امام حسینعلیه السلام را دید گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» پروردگارا این شهید در نزد عظمت تو كوچك است او را بپذیر! آرى ایمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بیمه كرده و كار روان و آسان مىكند. «فسنیسّره للیسرى»
مراد از كلمه «یُسرى» و «عُسرى» كه در قالب مؤنث آمده است، كارها یا راههاى آسان و مشكل است.
آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى كم است، گاهى زیاد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو.
كلمهى «حُسنى» یا مصدر است مثل رُجعى و یا مؤنث احسن است.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «و امّا مَن اعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنیسّره للیسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الخیر الاّ یسّره اللّه له» چیزى را اراده نمىكند مگر آنكه خداوند انجام آن را براى او آسان مىكند.(77)
و در تفسیر آیه «و امّا من بخل واستغنى و كذّب بالحسنى فسنیسّره للعسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الشرّ الاّ یسّره اللّه له» درباره انجام دادن هیچ شرى تصمیم نمىگیرد مگر آنكه خداوند انجام آن شر را براى او آسان كرده و مرتكب مىشود.(78)
پيام ها
1- شیوه تبلیغ صحیح این است كه بعد از كلیات، نمونهها و مصادیق بیان شود. «انّ سعیكم لشتّى فامّا مَن اعطى»
2- عطا همراه با تقواكار ساز است. «اعطى واتقى»
3- عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد.«اعطى و اتقى...»
4- آنچه عطا مىكنید مهم نیست، چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا كردن مهم است. «اعطى و اتقى»
5 - شرط پذیرفته شدن عطا، تقواست. «اعطى و اتقى» (وگرنه عطاى مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجرى ندارد، زیرا «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»(79))
6- آخرت، بهتر از دنیا است. «الحُسنى»
7 - كسى مىتواند به عطاى خود رنگ الهى داده و اهل پروا باشد كه به معاد ایمان داشته باشد. «و صدق بالحُسنى» (قرآن به وعدههاى قیامت حُسنى گفته است. «كُلاً وعد اللّه الحُسنى»(80))
8 - ایمان به قیامت، شرط پذیرفته شدن عمل است. «و صدق بالحسنى»
9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بىتقوایى است. «من بخل واستغنى»
10- گشایش یا گره خوردن كارهاى انسان، نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. «اعطى... للیسرى، بخل... للعسرى»
11- نیكى، نیكى مىآورد و شر، شر. «اعطى واتقى... فسنیسره للیسرى - بخل واستغنى... فسنیسره للعسرى»
12- پاداش و كیفر الهى متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از كار فقرا باز كنیم، خداوند گره از كار ما باز مىكند. «فسنیسره للیسرى» و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم، خداوند هم عسرت را پیش پاى ما مىگذارد. «فسنیسره للعسرى»
13- اهل بخل بدانند كه ثروت نجات دهنده نیست. «و مایغنى عنه ماله اذا تردّى»
14- نتیجه بخل سقوط است، سقوط از انسانیّت و كمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «اذا تردّى»
15- گاهى منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخل واستغنى» (چنانكه در آیه 267 و 268 سوره بقره در كنار دستور انفاق مىفرماید: این شیطان است كه شما را از فقر آینده مىترساند. «انفقوا... الشیطان یعدكم الفقر»)
16- گاهى سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بىنیازى نسبت به وعدههاى بهشتى است. «بخل و استغنى»