ترجمه
كسانى كه كفر ورزیدند از اهل كتاب و مشركان، (از راه انحرافى خود) دست برندارند تا آنكه دلیل روشنى برایشان بیاید
پیامبرى از سوى خدا كه كتاب (آسمانى) را تلاوت كند.
در آنها نوشتههایى استوار و با ارزش است.
كسانى كه به آنان كتاب داده شد، متفرّق نشدند مگر بعد از آنكه برهان روشن برایشان آمد.
نکته ها
«بیّنة» به معناى دلیل روشن است كه به واسطه آن حق از باطل آشكار گردد.
«قیّمة» به معناى مستقیم، محكم، ارزشمند و گرانبهاست. «قیّم» به كسى گویند كه دلسوز است و به مصالح دیگران قیام مىكند. حرف تاء در كلمه «قیمة» براى مبالغه است نظیر علاّمة، نه تأنیث.
این آیه را دو گونه تفسیر كردهاند: طبق یك تفسیر سخن از بىوفائى و عدم صداقت اهل كتاب و مشركان است و در تفسیر دیگر سخن از اتمام حجت براى آنان است.
ادعاى كفار این بود كه تا دلیل روشنى به ما نرسد، در راه خود باقى هستیم، ولى بعد از آن كه دلیل روشنى رسید، باز هم در راه خود باقى ماندند و جز عدهاى ایمان نیاوردند. شبیه این مضمون، در آیه 89 سوره بقره آمده است كه قبل از ظهور اسلام در انتظار آمدن پیامبر جدیدى بودند و به خود نوید مىدادند، ولى «فلما جائهم ما عرفوا كفروا» همین كه آمد براى آنان چیزى را كه مىشناختند نپذیرفتند.
«صُحُف» جمع «صحیفة» است. گویا هر بخش از كتاب آسمانى به تنهایى صحیفهاى است. تورات یك كتاب است ولى قرآن در باره آن مىفرماید: «صحف ابراهیم و موسى»(96)
پيام ها
1- بدون دلیل روشن انتظار نداشته باشید كه مردم دست از عقیده و راه خود بردارند. «لم یكن... منفكّین حتى تأتیهم البیّنة»
2- در اتمام حجّت، كفّار و مشركان از یكدیگر جدا نیستند. خداوند براى همه مردم، چه كفّار و چه مشركان، با فرستادن بیّنه، اتمام حجّت مىكند. «تأتیهم البیّنة»
3- از اهل كتاب توقع بیشترى است. (با اینكه در آیه اول سخن از اهل كتاب و مشركان بود ولى در آیات بعد انتقاد تنها از اهل كتاب است.) «و ما تفرّق الّذین اوتوا الكتاب»
4- اتمام حجت خداوند از طریق پیامبرى آسمانى و كتاب پاك است. «رسول... یتلوا صُحُفًا مطهّرة»
5 - قرآن از هر خطا و انحراف و لغو و باطل وتحریف دور است. «صحفاً مطهّرة»
6- در قرآن، دستورات قوام بخش است.(97) «فیها كتب قیّمة»
7- قرآن هم خود كتابى معتدل و دور از اعوجاج است(98) و هم سبب اعتدال و قوام جامعه است.(99) «قیّمة»
8 - با وجود هواى نفس، علم و دانش مشكلگشا نیست. اهل كتاب حق را به روشنى فهمیدند ولى به خاطر هواهاى نفسانى، دستخوش تفرقه شدند. «و ما تفرّق الّذین اوتوا الكتاب...»