ترجمه
آن گاه كه زمین به لرزش شدید خود لرزانده شود.
و زمین بارهاى سنگین خود را بیرون افكند.
و انسان بگوید: زمین را چه شده است؟ (كه اینگونه سخت مىلرزد).
در آن روز زمین خبرهاى خود را بازگو كند.
چرا كه پروردگارت به آن وحى كرده است.
در آن روز مردم به طور پراكنده (از قبرها) بیرون آیند تا كارهایشان به آنان نشان داده شود.
پس هر كس به مقدار ذرّهاى كار نیك كرده باشد همان را ببیند.
و هركس هم وزن ذرهاى كار بد كرده باشد آن را ببیند.
نکته ها
مراد از «اثقالها»، مردگان هستند كه در قیامت، زمین آنها را بیرون مىافكند. چنانكه در آیهاى دیگر مىفرماید: «و القت ما فیها و تخلّت»(105)
حضور مردم در قیامت بطور پراكنده است. چنانكه در آیات دیگر مىفرماید: «اشتاتاً»، «كانّهم جراد منتشر»(106)، «كالفراش المبثوث»(107) حضور متفرق مردم در قیامت یا به خاطر آن است كه هر كس همراه رهبرى كه در دنیا انتخاب كرده، مىباشد یا آنكه خوبان و بدان از یكدیگر جدا مىشوند.
با اراده خدا در قیامت، جمادات نیز به سخن مىآیند، نه فقط زمین، بلكه اعضاى بدن انسان علیه او گواهى مىدهند. «و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالوا انطقنا اللّه الّذى انطق كلّ شىء»(108)
در روایات آمده است كه در مكانهاى مختلف نماز بخوانید، زیرا آن مكان در قیامت براى شما شهادت مىدهد.(109)
در روایت دیگرى آمده است كه در بیابانها نیز اذان بگویید، زیرا به هر سنگ و كلوخى كه صداى شما برسد، گواه قیامت شماست.
حضرت علىعلیه السلام پس از آنكه بیت المال را تقسیم مىكرد، دو ركعت نماز مىخواند و به زمین خطاب مىكرد: «اشهدى انّى ملئتك بحقّ و فرغتك بحق»(110) اى زمین گواهى بده كه من تو را از بیت المال بر اساس حق پر كردم و سپس بر اساس حق خالى كردم.
در روایات است كه نحوه خبر دادن زمین این گونه است كه مىگوید: فلانى در فلان زمان فلان عمل را روى من انجام داد.(111)
«مثقال» از «ثقیل» به معناى میزان سنگینى است و كلمه «ذرّة» یا به معناى كوچكترین مورچه است و یا به معناى ذرات سبك پراكنده در هوا. البته امروز به اتم نیز ذرّه مىگویند. ولى به هر حال مراد از آن كوچكترین واحد وزن است.
در روایات مىخوانیم: مرد عربى وارد مسجد پیامبر اكرم شد و گفت: «علّمنى بما علمك اللّه» از آنچه خدا به تو یاد داده مرا یاد بده! حضرت شخصى را مأمور آموزش قرآن به او كردند. معلم براى او سوره اذا زلزلت... را خواند، همین كه به آیه «فمن یعمل مثقال...» رسید، مرد عرب گفت: «كفانى» مرا بس است و سپس رفت. پیامبر فرمود: «رجع فقیهاً»(112)
در سوره لقمان نیز، لقمان به فرزندش مىفرماید: اگر به اندازه وزن خردلى عمل نیك یا بد داشته باشى، در دل سنگ یا در اوج آسمان یا در زمین باشد، خداوند در قیامت براى حساب مىآورد. «یا بنىّ انّها اِن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة او فى السموات او فى الارض یأت بها اللّه»(113)
گواهى و شهادت زمین در قیامت، بیانگر آن است كه در همین حال، زمین آگاهانه كارهاى ما را درك مىكند و در آن روز با فرمان و وحى الهى بازگو مىكند.
جناب آقاى حسان در دیوان خود، آیات سوره زلزال را این گونه به نظم در آورده است:
این زمین در آن زمان پر بلا
ناگهان چون زلزلت زلزالها
از درونش اخرجت اثقالها
با تعجب قال الانسان مالها
مردگان خیزند بر پا كلّهم
تا همه مردم یروا اعمالهم
هر كه آرد ذرّةً خیراً یره
یا كه آرد ذرّةً شرّاً یره
آن زمان خورشید تابان كوّرت
كوههاى سخت و سنگین سُیّرت
آبها در كام دریا سجّرت
آتش دوزخ به شدت سعّرت
چون در آن هنگام جنّت ازلفت
خود بداند هركسى ما احضرت
اضافه شدن زلزله به زمین «زلزالها» هم رمز عظمت زلزله است و هم رمز گستردگى آن در تمام زمین. در اولین آیه سوره حج نیز عظمت این زلزله مطرح شده است: «انّ زَلزلة الساعة شىءٌ عظیم» در خطبه 157 نهجالبلاغه نیز مىخوانیم: «عباد اللّه احذروا یوما تفحص فیه الاعمال و یكثر فیه الزلزال و تشیب فیه الاطفال» بندگان خدا! بترسید از روزى كه در آن، تمام اعمال بررسى شود، زلزلهها زیاد مىشود و كودكان (به خاطر طولانى بودن یا سختى آن روز) پیر مىشوند.
پيام ها
1- زلزله بزرگ زمین در آستانه قیامت، امرى قطعى و حتمى است. «اذا زلزلت الارض زلزالها» (كلمه اذا در موردى بكار مىرود كه امر قطعى باشد)
2- معاد جسمانى است. (جسم انسانها در زمین دفن شده كه در قیامت خارج مىشود، نه روح آنها) «اخرجت الارض اثقالها»
3- قیامت روز تحیّر انسان است. «قال الانسان ما لها»
4- هستى شعور دارد. «یومئذ تحدث اخبارها»
5 - زمین از گواهان قیامت است. «یومئذ تحدّث اخبارها»
6- در قیامت راه هرگونه انكار بسته است. «یروا اعمالهم»
7- همه مردم در دادگاه عدل الهى یكساناند. «فمن یعمل... فمن یعمل...»
8 - كیفر و پاداش الهى، بر اساس عمل است. «فمن یعمل... فمن یعمل...»
9- عمل هر چه هم كوچك باشد، حساب و كتاب دارد. لذا نه گناهان را كوچك شمرید و نه عبادات را. «مثقال ذرّة»
10- تجسم و دیدن عمل در آن روز خود عذاب یا لذت است. «یره»