ترجمه
گویندهاى از میان آنان گفت: یوسف را نكشید و(اگر اصرار به این كار دارید لااقل) او را به نهانخانه چاه بیفكنید تا بعضى از كاروانها (كه از آنجا عبور مىكنند) او را برگیرند.
نکته ها
«جُبّ» به معناى چاهى است كه سنگچین نشده باشد. «غَیابت» نیز به طاقچههایى مىگویند كه در دیوارهى چاه، نزدیك آب قرار مىدهند كه اگر از بالاى چاه نگاه شود، دیده نمىشود.
نهى از منكر داراى بركاتى است كه در آینده روشن مىشود. نهى «لاتقتلوا» یوسف را نجات داد و در سالهاى بعد، او مملكت را از قحطى نجات داد. همان گونه كه آسیه، همسر فرعون با نهى «لاتقتلوا»، جان موسى را نجات داد و او در سالهاى بعد، بنىاسرائیل را از شر فرعون نجات داد.
این نمونه روشن وعده الهى است كه مىفرماید: «و مَن احیاها فكانّما اَحْیا الناس جمیعاً»(33) هر كس یك نفر را زنده كند، گویا همه مردم را زنده كرده است.
پيام ها
1- گاهى نهى از منكر یك فرد مىتواند نظر جمع را عوض كند و بر آن تأثیر بگذارد. (یكى گفت: نكشید، ولى نظر جمع را تغییر داد) «قال قائل»*
2- نام گویندهى سخن مهم نیست، محتواى كلام مهم است. «قال قائل...»*
3- مرعوب اكثریّت و همرنگ جماعت نشویم. (یك نفر بود، ولى همرنگ جماعت نشد) «قال قائل لاتقتلوا»*
4- اگر نمىتوان جلو منكر را به كلى گرفت، هر مقدار كه ممكن است باید آنرا پایین آورد. «لا تقتلوا ... والقوه »
5 - مشورت در كار ناپسند نیز راهگشا است، تا چه رسد در كارهاى خوب. (براى كشتن برادر مشورت كردند) «لاتقتلوا...»*
6- براى مبارزه با فساد، گاهى دفع افسد به فاسد لازم است. (او را نكشید، در چاه بیندازید) «لاتقتلوا یوسف و القوه فى غیابت الجبّ»*
7- در كنار نهى از منكر، جایگزین ارائه كنیم. (اگر گفتیم این كار را نكنید، پس بگوییم چكار كنند) «لاتقتلوا... القوه فى غیابت الجبّ»*