ترجمه
پس چون او را با خود بردند وهمگى تصمیم گرفتند كه او را در مخفىگاه چاه قرار دهند (تصمیم خود را عملى كردند) وما به او (در همان چاه) وحى كردیم كه در آینده آنها را از این كارشان خبر خواهى داد در حالى كه آنها (تو را) نشناسند.
نکته ها
از آنجا كه خداوند اراده كرده یوسف را حاكم كند، باید دورههایى را ببیند؛ برده شود تا به بردگان رحم كند. به چاه و زندان افتد تا به زندانیان رحم كند.
همان گونه كه خداوند به پیامبرش مىفرماید: تو فقیر و یتیم بودى تا فقیر و یتیم را از خود نرانى. «ألم یجدك یتیماً... فامّا الیتیم فلا تقهر...»(36)
پيام ها
1- اتّفاق نظر و اجماع گروهى از انسانها، نشانهى حقانیّت نیست. «اجمعوا ان یجعلوه فى غیابت الجبّ»
2- گاهى میان طرح و نقشه تا عمل، فاصله است. (طرح برادران، پرتاب یوسف در چاه بود، «القوه» ولى در عمل، یوسف را در چاه قرار دادند. «یجعلوه»)
3- زمانى وحى به یوسفعلیه السلام آغاز شد كه وى از خانواده دور شد و مورد بى مهرى برادران قرار گرفت. «فلمّا ذهبوا به... اوحینا الیه»*
4- امداد الهى، در لحظههاى حساس به سراغ اولیاى خدا مىآید. «فى غیابت الجُبّ و اوحینا الیه »
5 - بهترین وسیلهى آرامش یوسف در دل چاه، الهام خدا نسبت به آینده روشن است. «اوحینا الیه»
6- یوسف در نوجوانى، شایستگى دریافت وحى الهى را دارا بود. «اوحینا الیه»
7- خداوند اولیاى خود را با سختىها آزمایش و آنان را هدایت مىكند. «اوحینا الیه»*
8 - آگاهى موجب آرامش است. (آنچه سبب آرامش یوسف در چاه شد، وحى الهى بود) «اوحینا الیه لتنبّئنّهم بأمرهم هذا»*
9- امید، بهترین سرمایه براى ادامه زندگى است. ما به یوسف وحى كردیم كه در آینده از چاه نجات پیدا مىكنى و برادران را از كارشان شرمنده خواهى كرد) «اوحینا الیه لتنبّئنّهم بأمرهم هذا»*
10- وقتى پایان رذایل رسوایى است، انسان عاقل بایستى نفس خود را مهار كند. «لتنبّئنّهم بامرهم...»*
11- از كارهاى زشت با اشاره و كنایه یاد كنید. «بامرهم»*