ترجمه
الف لام را. آن است آیات كتاب روشنگر.
همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كردیم، باشد كه بیاندیشید.
نکته ها
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بیان شده است، از جمله:
1. قرآن، این معجزه الهى از همین حروف الفبا تألیف یافته كه در اختیار همگان است.
2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بین خدا و پیامبر است.
امّا با توجّه به اینكه از میان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بیست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شاید بهترین وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، دیگران باید با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزایایى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى دیگر یافت نمىشود.
ب: طبق روایات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان دیگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبیر به «نزول» نموده است، بین این دو مشابهتهایى است كه ذكر مىكنیم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «و انزلنا من السماء ماءً»(3)
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «ینزّل علیكم من السماء ماءً لیطهّركم»(4)، «ربّنا وابعث فیهم رسولا... یعلّمهم الكتاب و الحكمة و یزكیّهم»(5)
ج: هر دو وسیلهى حیاتند. «دعاكم لِما یحییكم»(6)، «لنحیى به بلدة میتا»(7)
د: هر دو مبارك و مایهى بركتاند. «و هذا كتاب انزلناه مبارك»(8)، «و نزّلنا من السماء ماء مباركاً»(9)
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آیه آیه نازل شده است. (نزول تدریجى)
شاید تأكید بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پیامبر آموخته است. «...انّهم یقولون انّما یعلّمه بشر لسان الّذى یلحدون الیه اعجمى و هذا لسان عربىّ مبین»(10)
پيام ها
1- قرآن، از همین حروف الفبا (الف، لام، را،...)، تألیف یافته است. اگر مىتوانید شما هم از همین حروف، كتابى مثل قرآن بیاورید. «الر»
2- قرآن، داراى مقامى بس والا است.«تلك»
3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آیات خود واقف ساخته، سپس به بیان مطالب دیگر مىپردازد. «آیات الكتاب المبین»*
4- نزول قرآن به زبان عربى از یك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى دیگر، نشانهى آن است كه مسلمانان باید با زبان عربى آشنا شوند. «قرآناً عربیّاً لعلّكم تعقلون»
5 - قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نیست، بلكه وسیلهى تعقّل و رشد بشر است. «لعلّكم تعقلون»
6- نوشتهها باید روشن وروشنگر، هدفدار و هدایتگر باشد. «الكتاب المبین... لعلّكم تعقلون»*
7- براى رسیدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نیست؛ بلكه باید دربارهى آن تعقّل هم كرد. «انزلناه... لعلّكم تعقلون»*
توضيحات
سیماى سورهى یوسف
سوره یوسف از سورههاى مكّى و داراى یكصد و یازده آیه است. نام حضرت یوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده، كه 25 مرتبه آن در همین سوره است. آیات این سوره به هم پیوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى یوسف را از كودكى تا رسیدن او به مقام خزانهدارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئههاى مختلف علیه او و جلوههایى از قدرت الهى را مطرح مىكند.
داستان حضرت یوسف فقط در همین سوره از قرآن آمده، در حالیكه داستان پیامبران دیگر در سورههاى متعدد نقل شده است.(1)
داستان حضرت یوسف در تورات، سِفر پیدایش از فصل 37 تا 50 نیز نقل شده است، امّا در مقایسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحریف تورات معلوم مىگردد.
در میان آثار ادبى نیز داستان یوسف و زلیخا، براى خود جایگاهى برگزیده است كه از آن جمله مىتوان منظومه یوسف و زلیخا، از نظامى گنجوى و یوسف و زلیخا منسوب به فردوسى را نام برد.
قرآن در داستان یوسف علیه السلام بیشتر به شخصیت خود او در گذر از كوران حوادث مىپردازد، در حالیكه در داستان پیامبران دیگر، بیشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است.
در برخى از روایات آموزش سوره یوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران این روایات اسناد قابل اعتمادى ندارند.(2) و از طرفى آنچه استناد این نهى است طرح عشق از سوى زلیخا همسر عزیز مصر است كه با بیان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد.