ترجمه
آنگاه كه یوسف به پدر خویش گفت اى پدر همانا من (در خواب) یازده ستاره با خورشید و ماه دیدم، آنها را در برابر خود سجدهكنان دیدم.
نکته ها
داستان حضرت یوسف، با رؤیا شروع مىشود. به گفته علامه طباطبایى در تفسیرالمیزان، داستان یوسف با خوابى شروع مىشود كه او را بشارت مىدهد و نسبت به آیندهاى روشن امیدوار مىسازد تا او را در مسیر تربیت الهى صابر و بردبار گرداند.
به جز بنیامین، دیگر برادران او از مادر جدایى بودهاند. حضرت یعقوب نیز فرزند حضرت اسحاق و او فرزند حضرت ابراهیمعلیهم السلام است.(24)
خواب اولیاى الهى، متفاوت است؛ گاهى نیازمند تعبیر است، مثل خوابِ حضرت یوسف و گاهى به تعبیر نیاز ندارد، بلكه عین واقع است. مانند خواب حضرت ابراهیم كه مأمور مىشود تا اسماعیل را ذبح كند.
سخنى دربارهى رؤیا و خواب دیدن
پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله مىفرماید: «الرؤیا ثلاثة: بشرى من اللَّه، تحزین من الشیطان، و الّذى یحدث به الانسان نفسه فیراه فى منامه»(25)، خواب بر سه قسم است: یا بشارتى از سوى خداوند است، یا غم و اندوهى از طرف شیطان است و یا مشكلات روزمره انسان است كه در خواب آن را مىبیند.
برخى از دانشمندان و روانشناسان، خواب دیدن را در اثر ناكامىها و شكستها دانسته و به ضربالمثلى قدیمى استشهاد كردهاند كه: «شتر در خواب بیند پنبه دانه» و برخى دیگر خواب را تلقینِ ترس گرفتهاند، بر اساس ضربالمثلى كه مىگوید: «دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبینى» و بعضى دیگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانستهاند. امّا علیرغم تفاوتهایى كه در خوابها و رؤیاها وجود دارد، كسى اصل خواب دیدن را انكار نكرده است و البتّه باید به این نكته توجّه داشت كه همه خوابها با یك تحلیل، قابل بررسى نیستند.
مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر المیزان(26) مىگوید: سه عالم وجود دارد؛ عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردّى كه دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پیدا مىكند و به میزان استعداد و امكان، حقایقى را درك مىكند. اگر روح كامل باشد، در فضاى صاف حقایق را درك مىكند. و اگر در كمال به آخرین درجه نرسیده باشد، حقایق را در قالبهاى دیگر مىیابد. همانطور كه در بیدارى، شجاعت را در شیر و حیله را در روباه و بلندى را در كوه مىبینیم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاریكى مشاهده مىكنیم.
ما بحث ایشان را با ذكر مثالهایى بیان مىكنیم؛ كسانىكه خواب مىبینند چند دستهاند:
دسته اوّل، كسانىكه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقایقى را صاف و روشن از دنیاى دیگر دریافت مىكنند. (نظیر تلویزیونهاى سالم با آنتنهاى مخصوص جهتدار كه امواج ماهوارهاى را از نقاط دور دست مىگیرد.) اینگونه خوابها كه دریافت مستقیم و صاف است، نیازى به تعبیر ندارد.
دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤیا، حقایق را ناصاف و همراه با برفك و تشبیه و تخیّل دریافت مىكنند. (كه باید مفسّرى در كنار دستگاه گیرنده، ماجراى فیلم را توضیح دهد وبه عبارتى، عالمى آن خواب را تعبیر كند.)
دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد. (نظیر صحنههاىِ پراكنده و پربرفك تلویزیونى كه كسى چیزى سردرنمىآورد.) این نوع رؤیاها كه قابل تعبیر نیستند، در قرآن به «اضغاث احلام» تعبیر شده است.
قرآن در سورههاى مختلف، از رؤیاهایى نام برده كه حقیقت آنها به وقوع پیوسته، از جمله:
الف: رؤیاى یوسفعلیه السلام درباره سجدهى یازده ستاره و ماه و خورشید بر او كه با رسیدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبیر گردید.
ب: رؤیاى دو یار زندانىِ یوسف كه بعداً یكى از آنها آزاد ودیگرى اعدام شد.
ج: رؤیاى پادشاه مصر درباره گاوِ لاغر و چاق كه تعبیر به قحطى و خشكسالى بعد از فراخ شد.
د: رؤیاى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبیر به شكست مشركان شد.(27)
ه: رؤیاى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله درباره ورود مسلمانان با سر تراشیده به مسجدالحرام كه با فتح مكّه و زیارت خانه خدا تعبیر شد(28)
و: رؤیاى حضرت ابراهیم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعیل.(29)
از قرآن كه بگذریم در زندگى خود، افرادى را مىشناسیم كه در رؤیا از امورى مطلع شدهاند كه دست انسان به صورت عادّى به آن نمىرسد.
حاجشیخعباسقمى صاحب مفاتیحالجنان، به خواب فرزندش آمد و گفت: كتابى نزدم امانت بوده، آنرا به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم. وقتى بیدار شد به سراغ كتاب رفت، با نشانههایى كه پدر گفته بود تطبیق داشت، آن را برداشت. وقتى مىخواست از خانه بیرون برود، كتاب از دستش افتاد و كمى ضربه دید. او كتاب را به صاحبش برگرداند و چیزى نگفت، دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت: چرا به او نگفتى كتاب تو ضربه دیده است تا اگر خواست خسارت بگیرد و یا رضایت دهد.
پيام ها
1- فرزندان، باید به درایت و دلسوزى پدر اعتماد و در مسائل زندگى با او مشورت كنند. «قال یوسف لابیه»*
2- پدر را به اسم صدا نزنیم. «یا اَبت»
3- پدر و مادر، بهترین مرجع براى حلّ مشكلات فرزندان هستند. «یا اَبت»
4- پدران و فرزندان در خطاب به یكدیگر، از واژههایى كه نشانهى صمیمیّت، رحمت و شفقت است، استفاده كنند. «یا اَبت»*
5 - والدین به خوابهاى فرزندانشان توجّه كنند. «یا اَبت»
6- حضرت یوسف در ابتدا، تعبیر خواب نمىدانست و لذا براى تعبیر رؤیایش از پدر استمداد كرد. «یا اَبت»
7- گاهى رؤیا وخواب دیدن، یكى از راههاى دریافت حقایق است. «انّى رأیت»
8 - در فرهنگِ خواب، اشیا، نماد حقایق مىشوند. (مثلاً خورشید نشان پدر و ماه تعبیر از مادر و ستارگان نشان برادران است.) «رأیت احد عشر كوكباً...»
9- دیدن ماه و خورشید و ستارگان (به صورت هم زمان)، از شگفتىهاى رؤیاى یوسف است. «كوكباً و الشمس و القمر»*
10- خوابِ اولیاىِ خدا، واقعى است. «رأیت » در این آیه «رأیتُ» تكرار شده است تا بگوید حتماً دیدم و گمان نشود ماجرا خیالى بوده است.
11- یوسفعلیه السلام در خواب چنان دید كه خورشید و ماه و ستارگان، همانند موجودات داراى عقل، بر او سجده مىكنند. (جمله «رأیتهم» براى افراد عاقل بكار مىرود)*
12- انسانهاى برگزیده، به مقامى مىرسند كه مسجود دیگر انسانها مىشوند. «رأیتهم لى ساجدین»*
13- گاهى در نوجوان، استعدادى هست كه بزرگترها را به تواضع وامىدارد. «ساجدین »
14- شروع داستان با رؤیا و پایان آن با تعبیر آن، از بهترین روشها براى نوشتن داستان و سناریو است. «احسن القصص - رأیتهم لى ساجدین»*