ترجمه
(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل كه شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید كه چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مىكنم كه) خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است.
نکته ها
سؤال: با توجّه به سابقه بدى كه فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟
پاسخ: فخر رازى(113) احتمالات متعدّدى را مطرح نموده كه هر كدام از آنها مىتواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیهشان به نتیجهاى كه مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، كمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشكسالى شرایط ویژهاى را پدید آورده بود كه سفر مجّدد را ضرورى مىكرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مىشد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود.
در آیه 12، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد كرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تكیه كرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت.
پيام ها
1- اعتماد سریع به كسى كه سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنكم»
2- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه مىكند. «هل آمنكم على اخیه من قبل»
3- با یك شكست یا تجربهى تلخ، خود را كنار نكشیم. «هل آمنكم علیه... فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توكل به خدا به برادران تحویل داد.
4- برادران یوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت یعقوب تذكّر داد كه خداوند حافظ است. «فاللّه خیر حافظاً...»*
5 - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تكیه نكنیم، تنها بر خدا توكّل كنیم. «فاللّه خیر حافظاً»*
6- با توجّه به رحمت بىنظیر الهى و با توكل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین»
7- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خیر حافظاً و هو ارحم الرّاحمین»