ترجمه
پس چون از یوسف مأیوس شدند (كه یكى را به جاى دیگرى بازداشت كند) نجواكنان به كنارى رفتند. (برادر) بزرگشان گفت: آیا نمىدانید كه پدرتان براى برگرداندن او بر شما پیمان الهى گرفته و پیش از این نیز درباره یوسف كوتاهى كردهاید. پس من هرگز از این سرزمین نمىروم تا آنكه (یوسف عفو كند یا آنكه) پدرم به من اجازه دهد یا خدا در حق من حكمى كند و او بهترین داور و حاكم است.
نکته ها
«خَلَصوا» یعنى گروه خود را از سایرین جدا كردند. «نجیّاً» یعنى به نجوى پرداختند. پس «خَلَصوا نجیّاً» یعنى شوراى محرمانه تشكیل دادند كه چه بكنند.
پيام ها
1- التماسها وخواهشها، شما را از اجراى احكام الهى واعمال قاطعیّت باز ندارد. «فلمّا استیأسوا منه»
2- گناه موجب مىشود دیگران از فرد دورى كرده برائت بجویند و حتّى رابطه خویشاوندى را نادیده بگیرند. «فلمّا استیأسوا منه خلصوا نجیّاً»*
3- روزگارى همین برادران، قدرتمندانه مشورت مىكردند كه چگونه یوسف را از بین ببرند؛ «اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا... لا تقتلوا ... القوه...» امروز كاسه التماس در دست گرفته و مشورت ونجوى مىكنند كه چگونه بنیامین را آزاد نمایند. «خلصوا نجیّاً»
4- در عدم حضور پدر مسئولیّت اعضاى خانواده با برادر بزرگتر است. «قال كبیرهم»*
5 - رعایت سلسله مراتب و موقعیّت سنّى در خانواده و جامعه لازم است. «قال كبیرهم»*
6- در حوادث تلخ و ناگوار، بزرگترها مسئولتر و شرمندهترند. «قال كبیرهم»
7- عهد وپیمانها لازم الاجرا است. «اخذ علیكم موثقاً»
8 - پیمانهاى سخت و قراردادهاى محكم، راه سوءاستفاده را مىبندد. «اخذ علیكم موثقا»
9- خیانت وجنایت تا آخر عمر وجدانهاى سالم را آزار مىدهد. « و من قبل ما فرطتهم فى یوسف»
10- تحصّن، یكى از شیوههاى قدیمى براى رسیدن به مقصود است. «فلن ابرح الارض»
11- غربت، بهتر از شرمندگى است. «فلن ابرح الارض»
12- به خداوند خوشبین باشیم. «هو خیر الحاكمین»