ترجمه
وچون كاروان (از مصر به سوى كنعان محل زندگى یعقوب) رهسپار شد، پدرشان گفت: همانا من بوى یوسف را مىیابم، البته اگر مرا كمخرد ندانید.
نکته ها
«فَصلت» یعنى فاصله گرفت. «فَصَلت العیر» یعنى كاروان از مصر فاصله گرفت. «تُفنّدون» از ریشه «فَنَد» به معنى ناتوانى فكر و سفاهت است.
یعقوب نگران بود كه اطرافیانش نسبت بىخردى به او دهند و فرمود: «لولا أن تفنّدون»، ولى با كمال تأسّف اطرافیان و بعضى اصحاب پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله این نسبت را به آن حضرت دادند، آنجا كه در آستانه رحلت فرمود: قلم و كاغذ بیاورید تا چیزى بگویم و ثبت شود كه اگر به آن عمل كنید، هرگز گمراه نشوید! یكى گفت: «اِنّ الرجلَ لیهجر»(137) پیامبر هذیان مىگوید و نگذاشتند چیزى نوشته شود.
سؤال: چگونه است كه تنها یعقوب بوى یوسف را درك مىكند؟ «اِنّى لاجد ریح یوسف»
پاسخ: هیچ مانعى ندارد، همان گونه كه انبیا، وحى را درك مىكنند و ما آن را درك نمىكنیم، در بقیه امور نیز آنان چیزى را بیابند كه ما نمىیابیم. مگر در آستانهى جنگ خندق، به هنگام كندن خندق، رسول اكرمصلى الله علیه وآله از جهش برقى كه از اصابت كلنگ به سنگى نمایان شد، نفرمود: در این برق سقوط امپراطورىها را دیدم؟ امّا بعضى از افراد ضعیف الایمان گفتند: پیامبر از ترس خود، دور شهر خندق مىكند، ولى با هر ضربه و جرقّهاى، از سقوط یك رژیم و حكومتى و پیروزى خود وعده مىدهد!
در شرح نهجالبلاغه مرحوم خویى آمده است: براى امام معصوم، عمود نورى است كه چون خدا اراده كند، امام با نگاه به آن، آینده را مىبیند وگاهى نیز مثل مردم عادى است.
زمصرش بوى پیراهن شنیدى
چرا در چاه كنعانش ندیدى
بگفت: احوال ما برق جهان است
گهى پیدا و دیگر دم، نهان است
گهى بر طارم اَعلى نشینیم
گهى تا پشت پاى خود، نبینیم
شاید مراد از «بوى یوسف» خبر تازهاى از یوسف باشد. این مسئله امروزه در دنیاى علم، به «تله پاتى» یعنى انتقال فكر از نقاط دور دست، مشهور شده وبه عنوان یك مسئله مسلّم علمى درآمده است. یعنى كسانى كه پیوند نزدیكى با هم دارند و یا داراى قدرت روحى خاص هستند، همین كه مسئلهاى در گوشهاى از جهان براى شخصى پیش آید او نیز در گوشهاى دیگر از جهان آن را درمىیابد.
شخصى از امام باقرعلیه السلام سؤال كرد: گاهى بدون جهت قلبم را غم فرا مىگیرد، به نوعى كه اطرافیان مىفهمند. امام فرمود: مسلمانان در آفرینش از یك حقیقت و طینت هستند، همین كه حادثهى تلخى براى یكى از آنان اتفاق بیافتد، دیگرى در سرزمین و منطقهاى دیگر غمناك مىشود.(138)
اگر استشمام بوى یوسف را مربوط به قواى شامّه بدانیم، باید به عنوان یك امر خارقالعاده و معجزه پذیرفت كه یعقوب بویى را از دور استشمام مىكند.
در ایّام تجاوز عراق به جمهورى اسلامى ایران كه مردم به فرمان امام خمینىقدس سره در جبهههاى غرب و جنوب حاضر بودند، بنده نیز در خدمت شهید آیةاللَّه اشرفى اصفهانى كه حدود نود سال داشت، در عملیات «مسلمبنعقیل» بودم. ایشان بارها در شب حمله به من فرمود: من بوى بهشت را مىیابم، ولى من هرچه بو كشیدم چیزى نیافتم!.
آرى، كسى كه نود سال در علم و تقوا و زهد و تهجّد بوده، مىتواند احساسى داشته باشد كه دیگران نداشته باشند. همانگونه كه پیشگویى ایشان كه گفتند: من چهارمین شهید محراب خواهم بود، عملى شد!.(139)
به هر حال ممكن است مراد از بوى بهشت، یك بوى عرفانى باشد. نظیر شیرینى مناجات كه یك مزه معنوى است. و ممكن است بوى طبیعى باشد، لیكن هر شامهاى لایق استشمام آن نیست. نظیر امواج رادیویى كه در فضاست، لیكن هر رادیویى تمام آنها را نمىگیرد.
پيام ها
1- انسان، با صفاى باطن مىتواند حقایق معنوى را درك كند. «انّى لاَجد ریح یوسف» ولى درك حقایق محدود است، اینگونه نیست كه آنان در هر مكان و زمان بتوانند هرچه را دریابند و لذا بوى پیراهن را بعد از فاصله كاروان دریافت نمود. «فصلت العیر»
2- اگر حقایقى را درك نمىكنیم، مقام دیگران را انكار نكنیم. «لولا أن تفندون»
3- همهى مردم ظرفیّت شنیدن حقایق را ندارند و نسبت بىخردى به گوینده مىدهند. «لولا أن تفنّدون»*
4- زندگانى عالمان در میان نادانان، رنجآور ومشكل است. «لولا أن تفنّدون»