ترجمه
پس نگاه خاصّى به ستارگان كرد
و گفت: من بیمارم (و نمىتوانم در مراسم عید شما شركت كنم.)
پس مردم از او روى گردانده برگشتند.
پس پنهانى به سراغ خدایان آنان (در بت خانه) رفت و (با تمسخر) گفت: چرا غذا نمىخورید؟
شما را چه شده، چرا سخن نمىگویید؟
نکته ها
اهل بابل، محل زندگى حضرت ابراهیمعلیه السلام، هر سال جشن مخصوصى داشتند و غذاهایى را آماده مىكردند كه در بتخانه قرار مىدادند تا متبرّك شود، سپس دستجمعى به بیرون شهر مىرفتند و پس از خوشگذرانى، در پایان روز براى صرف غذا به بتخانه باز مىگشتند. شبِ پیش از جشن، از ابراهیم نیز دعوت كردند كه همراه آنان در مراسم شركت كند، امّا حضرت ابراهیم كه منتظر فرصتى براى درهم كوبیدن بتها و ایجاد شوك بر مردم بود، مطابقِ آداب و رسوم و اعتقاد مردم بابل كه ستارگان را در سرنوشت خود مؤثّر مىدانستند، نگاهى به ستارگان كرد و چنین وانمود كرد كه اوضاع كواكب، نوعى بیمارى را در صورت خروج او از شهر نشان مىدهد. لذا مردم نیز قانع شده و از اصرار خود دست برداشتند.
روشن است كه حضرت ابراهیم، خود چنین اعتقادى به نقش ستارگان نداشته و براى قانع كردن مردم از شیوهى مورد قبول خودشان استفاده كرده است. چنانكه براى دعوت آنان به خداپرستى، ابتدا همچون آنها نشان مىدهد كه ستارهپرست شده است و سپس از این عقیده، تبرّى مىجوید.(18)
پيام ها
1- در تبلیغ، باید با هر گروهى با زبان خودشان سخن گفت. (براى گروهى كه به تأثیر ستارگان عقیده دارند، باید با نگاه و دید آنها حرف زد.) «فنظر نظرة فى النجوم فقال»
2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرحهاى ابتكارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهیم از رفتن به همراه مردم به خارج شهر خوددارى كرد و طرح خود را كه شكستن بتها بود انجام داد.) «فقال انّى سقیم»
3- مؤمن باید زیرك و تیزبین باشد و از فرصتها استفاده بكند. «فنظر... فقال»
4- انبیا از طرف خداوند یك طرح دراز مدّت دارند كه در فرصت مناسب اجرا مىكنند. (در آیه 57 سورهى انبیا مىخوانیم: ابراهیم به مردم هشدار داد كه در غیاب شما نقشهاى براى بتهاى شما مىكشم. «تاللّه لاكیدنّ اصنامكم بعد ان تولّوا مدبرین» آن وعده با چنین برنامهریزى عملى شد.)
5 - رهبران دینى جامعه، باید در برابر جریانهاى فكرى انحرافى، به صورت فعّال عمل كنند نه انفعالى و با یك نقشه حساب شده، دشمن را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. «فنظر... فقال... فراغ»
6- خام كردن دشمن براى ضربه زدن به او، نیاز به شناختِ آداب و رسوم و عقائد او دارد. «فنظر... فقال انّى سقیم»
7- منطق انبیا براى نفى بتپرستى، بسیار روشن و فطرى و عقلى است. «الا تأكلون ما لكم لا تنطقون»