ترجمه
امّا پس از آن كه قهر ما را دیدند، دیگر ایمانشان برایشان سودى نداشت. این سنّت الهى است كه در میان بندگانش جارى است. و در این جا كافران زیانكارند.
نکته ها
در زمان متوكّل عباسى مردى نصرانى با زنى مسلمان زنا كرد. همین كه خواستند حدّ جارى كنند آن مرد مسلمان شد. یحیى بن اكثم گفت: ایمان او مشكل را حل كرد و حدّ لازم نیست. بین آنان گفتگو شد؛ متوكّل به امام هادى علیه السلام نامه نوشت و مسأله را مطرح كرد. امام فرمود: «یضرب حتّى یموت» چون مردى كافر به زنى مسلمان تجاوز كرده، مجازات او قتل است. علما به جواب امام ایراد گرفتند و گفتند: در قرآن و سنّت چنین فتوایى نیست. بار دیگر متوكّل به امام هادى علیه السلام نامه نوشت و دلیل و سند خواست.
امام در پاسخ با استناد به این آیه «فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا باللّه... فلم یك ینفعهم ایمانهم» نوشتند: چون آن مرد نصرانى پس از محكومیّت و هنگام مجازات ایمان آورده، ایمانش بىفایده است و حدّ از او ساقط نمىشود.(194)
پيام ها
1- اضطرارها فطرت را شكوفا مىكند و كفّار را به سراغ ایمان مىآورد ولى ایمانِ اضطرارى ارزشى ندارد. «فلم یك ینفعهم ایمانهم»
2- ایمان باید اختیارى باشد نه از روى اضطرار و ناچارى. «فلم یك ینفعهم ایمانهم»
3- نقل سرنوشت كفّار، براى آیندگان عبرت است. «قالوا آمنا... لم یك ینفعهم ایمانهم»
4- كیفرها و پاداشهاى الهى، قانونمند است. «رأوا بأسنا... سنّت اللّه...»
5 - كارساز نبودن ایمان اضطرارى، از سنّتهاى الهى است. «سنّت اللّه التى...» (سنّت خداوند در همه افراد وجوامع یكسان است. «و لن تجد لسنة اللّه تبدیلا»(195))
6- لحظهى مرگ، خسارت انسان جلوه مىكند. «خسر هنالك»
7- ایمان اضطرارى كه فرصت عمل براى انسان باقى نمىگذارد خسارت است. «قالوا آمنّا... خسر هنالك الكافرون»
8 - در هفت آیهى قبل خواندیم: «خسر هنالك المبطلون» و در این جا مىخوانیم: «خسر هنالك الكافرون» معلوم مىشود كه كافران اهل باطل هستند و اهل باطل، كافران.