ترجمه
بگو: من مالك هیچ سود و زیانى براى خودم نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر هر چه خدا بخواهد) و اگر غیب مىدانستم، منافع زیادى براى خودم فراهم مىكردم وهرگز به من زیانى نمىرسید. من جز هشداردهنده و بشارتدهنده براى گروهى كه ایمان مىآورند نیستم.
نکته ها
در قرآن و روایات، مطالبى بیان شده است كه نشان مىدهد انبیا و اولیاى الهى علم غیب داشتهاند، همچنین آیات و روایاتى نظیر همین آیه به چشم مىخورد كه نشانگر آن است كه آنان علم غیب ندارند! جمع میان این دو دسته آیات و روایات به چند صورت است:
الف: آنجا كه مىفرماید علم غیب نمىدانند، مراد آن است كه آن بزرگواران از پیش خود غیب نمىدانند و آنجا كه مىگوید غیب مىدانند، یعنى با اراده و الهام و وحى خدا مىدانند، نظیر آنكه مىگوییم: فلان شهر نفت ندارد یا نفت دارد كه مراد ما از نداشتن این است كه زمین آن نفتخیز نیست، یعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است كه به وسیلهى لوله و ماشین و كشتى و قطار، نفت به آنجا مىرسد.
ب: علم غیب، دو گونه است كه انبیا بخش اعظم آن را مىدانند، نظیر اخبارى كه قرآن به نام غیب به پیامبر اسلام وحى فرمود: «تلك من انباء الغیب نوحیها الیك» [385] و بخشى از علم غیب مخصوص خداوند است و هیچ كس از آن اطّلاعى ندارد، نظیر علم به زمان برپایى قیامت. پس آنجا كه نمىدانند یعنى بخش مخصوص به خداوند را نمىدانند و آنجا كه مىدانند، یعنى بخشى دیگر را مىدانند.
ج: مخاطبین آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند كه پیامبران و ائمّه اطهار علیهم السلام به آنان مىفرمودند: ما غیب نمىدانیم تا دربارهى آنان مبالغه نكنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند، كه پیامبر و امام، براى رشد آنان، گوشهاى از علم غیب خود را عرضه مىكردند.
د: مراد از نداشتن علم غیب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرمودهى روایات براى امامان معصوم عمودى از نور است كه با مراجعه به آن از همه چیز آگاهى پیدا مىكنند. نظیر انسانى كه مىگوید من شمارهى تلفن فلانى را نمىدانم، ولى دفترچه راهنمایى دارد كه مىتواند با مراجعه به آن همهى شمارهها را بداند.
ه : آگاهى از غیب، همه جا نشانهى كمال نیست، بلكه گاهى نقص است. مثلاً شبى كه حضرت على علیه السلام در جاى پیامبر صلى الله علیه وآله خوابیدند، اگر علم داشتند كه مورد خطر قرار نمىگیرند، كمالى براى آن حضرت محسوب نمىشد، زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اینجا كمال به ندانستن است.
و: خداوند علم غیبى را كه توقّع سود و زیان در آن است، به آنان مرحمت نمىكند. نظیر همین آیهى مورد بحث، ولى در مواردى كه هدف از علم غیب، ارشاد و هدایت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مىسازد، همانگونه كه عیسى علیه السلام به یاران خود فرمود: من مىتوانم بگویم كه شما مردم در خانهى خود نیز چه چیزى را ذخیره كردهاید. «و ماتدّخرون فى بیوتكم» [386]
بعضى مفسران گفتهاند كه اهل مكّه به رسولخدا صلى الله علیه وآله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آینده با خبر نمىشوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى و آنچه به زیان شماست، كنار بگذارى، كه آیات فوق نازل شد. [387]
پيام ها
1- هر كه ایمانش بیشتر باشد، نسبت به تكلیف وخواست الهى تسلیمتر است و خود بیشتر احساس عجز مىكند. «لا أملك لنفسى ...»
2- همهى سود و زیانها را به اراده و خواست خدا بدانیم. «الاّ ما شاء اللّه»
3- پیامبر از پیش خود و براى زندگى شخصى خویش، غیب نمىداند. اخبار غیبى به عنوان پیامبر بودن به او داده شده، آن هم از سوى خدا. «لو كنت ...»
4- زمان برپایى قیامت، از امور غیبى است. «یسئلونك عن الساعة... و لو كنت اعلم الغیب»
5 - شناخت آینده، زمینهساز رفاه و آسایش، و جهل به آن، زمینهساز زیان و مشكلات است. «لو كنت اعلم الغیب لاستكثرت...»
6- زندگانى پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مانند مردم دیگر، آمیخته با رنج و سختى بود. «و ما مسّنى السوء»
7- پیامبر صلى الله علیه وآله مژدهرسان و بیم دهندهى همهى بشر است، امّا تنها مؤمنان كه تحت تأثیر قرار مىگیرند. «نذیر و بشیر لقوم یؤمنون»